چند روزی هست که فرصت نکردم بیام اینجا سر بزنم.
جمعه ظهر که مهمون داشتیم و من بخاطر فعالیت سنگینی که چهارشنبه و پنجشنبه قبلش هم داشتم، بسیار خسته بودم و این خستگیم حتی تا شنبه هم طول کشید چون شنبه هم میان ترم زبان داشتم. تازه دیروز یه مقدار به آرامش رسیدم تا ببینم که باید چکار کنم و دوباره از امروز ماجرای من و آخر هفته ها شروع میشه!!
البته این هفته، سه شنبه 4 ساعت بیشتر درس ندارم و اوضاع بهتره. شب هم مهمونی، ولیمه مکه ای، دعوت هستیم.
از دیروز شروع کردم به جمع و جور کردن یه سری مواردی که از بچه های کلاسم برای یکی از درس های پنجشنبه میخوام. کار نسبتا وقت گیری هست.
بعدانوشت. سرِ کار رفتن چقدر سخته!! من حوصله ندارم بشینم درسای فردا رو بخونم!! نکته جالب این شبهایی که فردا کلاس دارم اینه که از ساعت 9 شب خوابم میاد!! در حالی که شب های دیگه 9 شب، هنوز سرِ شب هست و تا ساعت 1:30 براحتی بیدارم!
سلام سمیرا جان خوبی
میگم استادت کاری نداره مشهد مووندی و نمیری تهران
سلام عزیزم
فعلا که ازش خبری نیست
خودش میدونه که من برم تهران، هیچ کار خاصی نمی تونه انجام بده فعلا بی خیال من شده
به ما هم سر بزن خانوم دکتر خوشحال میشیم