مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

همچنان وقت کم میارم

نمیدونم چرا روزها اینقدر سریع دارن میگذرن و من هم به کارهام اصلا نمیرسم؟!

از جمعه تا الان که دوشنبه شب (بامداد سه شنبه) هست با سرعت نور میگذره!

جمعه شب یکی از مشکلات پروژه ها تقریبا حل شد یعنی تا دیشب به نظر میرسید که حل شده است اما دیروز عصر با حرف یک نفر متخصص امور بیولوژی کلا همه چیز ترکید و من به نقطه ابتدای اون موضوع برگشتم!! البته برای اون موضوع راه حل کمکی هم وجود داره و من که قبلا نمیخواستم از اون راه برم، حالا مجبورم که اون راه رو امتحان کنم.

آذرماه که شروع بشه، اوضاع من بدتر میشه برای اینکه دو تا ددلاین تا آخر دسامبر دارم و از طرفی میان ترم های بچه ها هم همشون تو آذر هست و از همه بدتر، باید یه سری به تهران هم بزنم!

از طرفی دنبال تغییر کلاس زبانم هم هستم که چون موسسه زبان جدید راهش دورتر هست، گذاشتم که برای دی ماه در اون موسسه ثبت نام کنم که تا جایی که سوال کردم، از 10 دی ماه کلاس های اونا شروع میشه. فاصله بین دهم و هجدهم دیماه هنوز کلاس های تدریس من باقی هستند؛ حالا تو این فکر هستم که به بچه ها بگم یکی دو جلسه فوق العاده بیان کلاس، تا در نهایت اون هفته آخر رو بتونیم تعطیل کنیم تا هم اونا کیف کنن و هم من به کارم برسم.

این دو هفته ای که کلاس زبان نرفتم، خوب نبود و با خودم میگم کاش میرفتم! البته کلاس های free discussion قراره که از پنجشنبه شروع بشه که البته من پنجشنبه هاش رو اصلا نمی تونم شرکت کنم و فقط روزای یکشنبه رو شرکت میکنم. هنوز هم برای ثبت نام نرفتم، فکر کنم یکشنبه رو زودتر برم که همونجا ثبت نام رو انجام بدم و برم کلاس.

هر بار که هفته سپری میشه و من میرسم به این روزای سه شنبه و پنجشنبه، کلی بد و بیراه نثار خودم میکنم و خلاصه بابت این بی فکری عظیم (گرفتن 4 تا درس متفاوت)، از خجالت خودم در میام!!! امیدوارم که برای ترم بعد آدم بشم و کلا یه روز در هفته درس بگیرم یا کلا بزنم تو خط کار پژوهشی و اینجور حرفا. البته هنوز برای این حرفا زوده و نیاز به کمی زمان دارم تا در مورد این موضوع کنکاش کنم و ببینم اوضاع چجوریه.

نظرات 1 + ارسال نظر
مگهان سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 01:17

حرف از زبان میشه به شدت از خودم بدم میاد:| خوب بودم آخه ولی 2 سال تماااام خودمو رها کردم و هیییچ استفاده ای از زبانم نکردم و الان عجیب همه چیزو فراموش کردم.


کاش یکی از اساتید ما هم کلاس فوق العاده میذاشت و از اون ور تعطیلمون میکرد کلی لذت داشت.

آره متاسفانه رها کردن زبان خیلی خیلی بده چون باید دوباره از اول شروع کرد و دامنه لغات رو گسترش داد.
انشاالله که دوباره شروع میکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد