مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

احساس بدبختی!

بالاخره کلاس های امروز هم تمام شدن و من دوباره به تعطیلی رسیدم. از سه شنبه که کم خوابی هام شروع شده بود تا همین الان کلا سر حال نبودم و حتی دیشب (چهارشنبه شب) احساس بدبختی هم می کردم!! با این حال از اونجایی که خودم دستم اومده که چه زمان هایی احساس بدبختی میکنم، این احساس رو خیلی جدی نگرفتم.

شاید قبلا هم گفته باشم که سه وضعیت که در زندگیم رخ بده، چنین احساسات منفی به سراغم میاد:

1- ساعات خوابم در طی یکی دو روز پشت سر هم بشه 4-5 ساعت، (معمولا 6-7 ساعت میخوابم)

2- وضعیت غذاییم بهم بریزه،

3- کارهام برای مدتی متوالی خوب پیش نروند.


عصر که رسیدم خونه، فکر کنم حوالی ساعت 6:30 یا 7 بود، یه ضرب تا ساعت 10:30 خوابیدم و خستگی این روزهای قبل کلا از تنم بیرون رفت.

حالا باید بشینم تمام کارهای عقب مونده رو انجام بدم و خوشبختانه انرژیم مثبته!!

آخر هفته خوبی داشته باشید.

بعدانوشت. از دیشب تو این فکر رفتم که اگر یه روزی وقت پیدا کردم، دوست دارم چه کاری انجام بدم؟ تا الان به این نتیجه رسیدم که دوست دارم برم کلاس شیرینی پزی و کیک پزی و همچنین والیبال!! من والیبال بلد نیستم اما خیلی دوست دارم یاد بگیرم.

نظرات 3 + ارسال نظر
. شنبه 28 آذر 1394 ساعت 07:59

سلام
خوشحالم که انرژیتون مثبته
شما آدم با استعدادی هستی اگه بخوای والیبال که سهله، راگبی رو هم یاد میگیری

سلام
ممنون، لطف دارید

Deeman جمعه 27 آذر 1394 ساعت 13:16

خیلی جالب بود این پست.
منم تو تابستون وقتهایی که خیلی بیکار میشم این احساس بهم دست میده
کلا بیکاری و بدون برنامه بودن رو دوست ندارم .ترجیح میدم که از خستگی در حد مرگ به خواب برم اما هیچ وقت بیکار نباشم . در طول تمام عمرم زمان شدت کار روی پایان نامم رو از همه بیشتر دوت دار م و همین انرژی و صبر و تحمل اون شریط رو هم برام فراهم میکرد.

خیلی موافقم با این جمله:
ترجیح میدم که از خستگی در حد مرگ به خواب برم اما هیچ وقت بیکار نباشم .
البته هر از گاهی بدم نمیاد یه چند روزی (حداکثر یک هفته) بیکار بشم

. جمعه 27 آذر 1394 ساعت 00:50 http://secret-sorrow.blogsky.com

خوش به حالت که آمار این حست دستته..
والا مال من که زمانو مکانو این چیزا حالیش نیس..

یه مدت روی خودتون حساس بشید و چک کنید که چه اتفاقی یا تغییری در اون حوالی افتاده که باعث شده شما احساس ناخوشایند رو داشته باشید. بعد از یه مدت مطمئنا این شرایط رو پیدا میکنید.
برای من یکی دوسال طول کشید تا دستم بیاد که این احساس منفی و ناخوشایند به چه علت داره بروز میکنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد