مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

الکی مثلا...

بالاخره برگشتم خونه و در گوشه اتاقم دوباره وسایلهام رو پهن کردم.

خوشبختانه سفر خوبی بود؛ به اهدافی که داشتم(!!*) رسیدم. دکتر م رو دیدم، اون دکتر جدیده رو هم سرعتی دیدم. دکتر ف رو دیدم و از عجایب روزگار اینکه دکتر ف حتی یه جمله منفی هم نگفت!!! نمیدونم چی شده بود که این دفعه بهم متلک نگفت!

پنجشنبه هم با اعتماد به نفس تمام رفتم سر کلاس دکتر ف و جلوی خودش قشنگ یه مبحث رو درس دادم. از شیوه استادی هم کم نذاشتم و خلاصه از دکتر ف که در کلاس حضور داشت، اصلا خجالت نکشیدم!

دوستام رو هم در بین این فعالیت ها دیدم و کلی شاد شدم. جمعه هم با دخترای پسرعمه ام رفتیم پل طبیعت و یه پیک نیک راه انداختیم. خیلی خوب بود، فکر کنم آخرین مرتبه ای که من برای تفریح رفته بودم بیرون همون دفعه ای بود که با دوستم تو مشهد رفتیم سمت طرقبه که البته در حالی بود که من به شدت گرفتار بودم.

آها، داشت یادم می رفت!

دکتر م هم زبلی کرد و از من برای تمام شدن پروژه شون قول گرفت!!

گند زدم رفت، بهشون قول دادم حداکثر تا 10 دسامبر تمامش کنم!

خلاصه دوباره از امروز همه چیز با شدتی بیشتر از قبل آغاز خواهد شد. سه شنبه برای دو تا امتحان میانترم باید سوال طرح کنم. پنجشنبه هم نمیدونم که کلاس ها تشکیل میشه یا نه؟! کلاس جبرانی هم که باید برای اینا بزارم!! یه عالمه کار دارم!!


* الکی مثلا سفرم با هدف فتح قله های علمی صورت گرفته!

سفر به تهران

بالاخره رفتنم به تهران قطعی شد و برای فرا بلیت گرفتم. چهارشنبه میرم دانشکده که دکتر ف رو ببینم و دنبال این هستم که سه شنبه با دکتر م و یا اگر شد با یه نفر دیگه قرار بذارم و ببینمش. البته در این بین دوست و رفیق هام هستن که امیدوارم بتونم برنامه ام رو جور کنم و اونا رو هم ببینم.

اوضاع کاریم اصلا خوب نیست، به شدت کارها روی هم تلنبار شده و به توصیه دوستم تلاش میکنم که خیلی حساسیت نشون ندم و حرص نخورم. بر فرض اینایی که ددلاین رو دارن تمدید میکنم!! هنوز اسلاید درست و حسابی برای کلاس دکتر ف آماده نکردم!! فقط یه بحثی رو که دکتر روی اون تاکیده میکنه رو مطالعه کردم که برای بچه ها بگم. این بحث یه مقدار ریاضیاتی است  و دیروز و امروز دو ساعتی وقت گذاشتم تا برای خودم موضوع جا بیفته.

خلاصه لطفا برام دعا کنید که جلسه پنجشنبه خیلی خراب نشه!

تمام کلاس های این هفته رو هم کنسل کردم و در نهایت باید بعدا جبرانی کلاس ها رو بزارم!!

در ضمن امروز با مدیرگروه جایی که درس میدم تماس گرفتم و ازش خواستم که برنامه ام رو ترم آینده فقط یه روز در هفته بزاره. با این دو روز در هفته به هیچ کاری نمیرسم.