مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

بی ذوقی

چند روزی هست که با تموم شدن کار خودم که داشتم انجام میدادم، تنها کار دکتر ش تو دستم مونده و دارم انجام میدم. عجیب هم که این کار من رو حرص میده و لجم رو در میاره. یه جاهاییش رو که دکتر ش ازم خواسته در موردشون بنویسم، اصلا بلد نیستم و مجبور شدم که کلی مطالعه بکنم. در مورد اینا خیلی غر نمیزنم برای اینکه یادگیری اینا برام لازم بود و تنها یه اجبار میتونست من رو به سمت یادگیری شون سوق بده. اما مشکل اینجاست که برای این کار اصلا ذوق و شوق ندارم، میخوام شروع به کار کنم، 40 دقیقه تو اینترنت میچرخم و 20 دقیقه فیلم میبینم بعد تازه با اکراه میرم سراغ پروژه و بعد از 20 دقیقه دوباره همه چی از اول، یعنی از اینترنت گردی شروع میشه.

همونطور که میتونید حساب کنید، کاراییم رسیده به 10 درصد!!!

از طرف دیگه 10 روز قبل خوندن یک کتاب زبان تازه رو شروع کرده بودم و با خودم پیش بینی میکردم که این هفته تمومش کنم، اما قضیه مهمونی و درد کتفم و این کامنت های دکتر ش همه چی رو بهم زده!!

دو جلسه هم هست که رفتم کلاس زبان و مطالب کلاس رو با خط خرچنگی مینویسم، فرصت نکردم که پاکنویس شون کنم!

فکر کنم دوباره نیاز هست تا برنامه کاری برای خودم بنویسم و از روی اون جلو برم.

پ.ن. معمولا زمان هایی که بی هدف و بی انگیزه میشم، یه برنامه کاری در راستای اهدافم مینویسم (تو فایل اکسل یا روی کاغذ)، بعد یه هفته ای رو حداکثر از روی اون جلو میرم و بعدش هم کلا روی غلطک میفتم و زندگیم از بی نظمی درمیاد و روبراه میشه.

نظرات 5 + ارسال نظر
زری چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 09:06

سمیرا جان یه سوال و زحمتی برات داشتم. عزیزم ایکاش یه پست میذاشتی و در مورد برنامه ریزی کردن برا کارهات و اینکه چطور سعی میکنی پیوسته کارهات را پیش ببری و دلسردی و یا حتی یه موقع هایی درجا زدن(البته اگر حسش رو داشته ای) و خلاصی از فشار روانی اش مینوشتی.
خیلی خسته ام و بین حس های مختلف دچار تعارض شده ام. اینکه کارهام پیش نمیره، تبلی های فصلی و اینکه خودم رو سرزنش و شماتت میکنم:((

ببین عزیزم برای من یه انگیزه و هدف قوی کفایت میکنه تا هرجوری هست خودم رو نگه دارم و همچنان تلاش کنم و وقتی انگیزه یا هدفی نداشته باشم، کاملا سردرگم و کلافه هستم.
من هم این دوران بی انگیزگی و مملو از فشار روانی رو یه زمانی داشتم. یادمه اون زمان که خیلی از دست خودم شاکی بودم، اومدم راه های مختلفی رو که میتونم برای آینده در پیش بگیرم، روی یه کاغذ نوشتم. بعد که نگاه کردم، دیدم که من هنوز به بن بستی که فکر میکردم، نرسیدم و کلی راه جلوی پام هست. یادمه دقیقا از همون زمان آرامش ذهنی و فکریم بیشتر شد، توجهم به حرف های بی ربط و ناامیدکننده اطرافیان کمتر شد و خلاصه میتونم بگم که الان اصلا حرف دیگران برام ارزشی نداره و توجهی بهش نمیکنم و فقط به هدف خودم فکر میکنم! شاید حرف کنایه دار دیگران یه روز ناراحتم کنه، اما فقط همون روز هست و دوباره راه های ممکن رو تو ذهنم ترسیم میکنم و از ناراحتی اون حرفا خودم رو خلاص میکنم.

امیر کبیر سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 16:18

من هم همین مشکل راندمان کم رو دارم
راندمان شما رو حساب کردم شد 25% نه 10%

مطمئنی که 25% شد؟!
خروجیم به اندازه 25% نیست!

mask سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 12:06

برنامه نوشتنتو ریز تر توضیح بده البته اگه ممکنه چون ما هم برنامه زیاد مینویسیم ولی عملی نمیشه

ببینید برنامه ریز که نمی نویسم، شبانه روز به بازه های بزرگ تقسیم میکنم مثل فاصله صبحانه تا نهار (حدود 4-5 ساعت)، فاصله نهار تا ساعت 18 (حدود 4-4/5 ساعت) ، ساعت 19 تا 22 و 23 تا 2. بعد 4-5 تا کاری رو که دارم بسته به میزان اهمیت و ضرب الاجل شون تو این بازه ها و در هفته پخش میکنم. خب از اونجایی که من همیشه با کامپیوتر کار میکنم، وسط این بازه ها هم اگر خسته بشم، یه کمی تو اینترنت میچرخم یا احیانا فیلم می بینم و اینجوری معمولا دوباره زود برمیگردم سرِ کارم.

زهرا سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 07:57

اره منم اینجوری برنامه میریزم خیلی خوبه انگار یه انگیزه و ناظمی داری که نمیزاره دختر بدی بشی

برنامه ریزی برای من بیشتر ایجاد نظم و تعادل بین انجام کارهای مختلف هست. چون ضمانت اجرایی خاصی نداره!

.... سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 00:05

وااای این برنامه اکسلت خیلی ایده جالبی بود . من شدیدا به هم چین چیزی نیاز دارم .
لطفا جزییات بیشتری ازش بنویس. و چطوری خودت رو ملزم به انجامش میکنی

من معمولا شبانه روز به بازه های بزرگ تقسیم میکنم مثل فاصله صبحانه تا نهار (حدود 4-5 ساعت)، فاصله نهار تا ساعت 18 (حدود 4-4/5 ساعت) ، ساعت 19 تا 22 و 23 تا 2. بعد 4-5 تا کاری رو که دارم بسته به میزان اهمیت و ضرب الاجل شون تو این بازه ها و در هفته پخش میکنم. ضمانت اجرایی خاصی هم نداره، اما به یاد آوردن مهلت های زمانی برخی پروژه ها و همچنین یادآوری هدفهام کمک میکنه تا خیلی از برنامه ام جدا نشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد