مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مشورت

بچه ها من با یه مشکل جدید روبرو شده ام:

تو یکی از کلاس های زبان که میرم، بچه ها برای یکشنبه که روز معلم بود، کلی برنامه ریختن و پول گذاشتیم رو هم تا یه کیک خریدیم و بردیم سر کلاس. نفری 5000 تومان برامون در اومد که من اصلا راضی به این کار نبودم. میشد با هزینه کمتر سر و ته قضیه رو جمع کرد.

حالا تو اون کلاس دیگه، بچه ها زده به سرشون که یه چیز بزرگ برای معلم مون بعنوان هدیه بگیریم!! یعنی حداقل نفری 10 هزار تومان پیاده بشیم. این وسط من یک کلام گفتم که موافق نیستم و به همون کیک اکتفا کنیم اما بچه ها جوگیر تر از اون حرفا هستن. میگید من چکار کنم؟ من واقعا زورم میاد که چنین پولی بدم در حالی که دستم تو جیب مامان و بابام هست و مدام هزینه هام رو بالا و پایین میکنم. کاش بچه ها یه مقدار مراعات هم رو بیشتر میکردن.

خودم فکر میکنم که بهترین راه این باشه که به یکی از بچه ها که از همه جوگیرتر هست و البته به نظر عاقل میاد، بگم که من نیستم و روی من حساب نکنن. نظر شما چیه و من چطور میتونم از مهلکه در برم؟

اگر شما بودید چکار میکردید؟ بچه ها نظرتون رو زود بزارید، سه شنبه عصر کلاس داریم و اینا میخوان برای سه شنبه این کار رو انجام بِدَن.

بعدانوشت. خوشبختانه ماجرا تموم شد. چون 3-4 نفر دیگه هم با موضوع خرید هدیه مخالفت کردن و گفتن که با من موافق هستن. خوشحالم که اونا هم تونستن مخالفت خودشون رو ابراز کنن.

بعدانوشت 2. دیروز من و دو نفر دیگه از بچه ها دو سه دقیقه دیر به کلاس رسیدیم و دیدیم یه جعبه شیرینی روی میز معلم مون هست. خب مسلما یکی از بچه ها طبق قرار آورده بود. وسط های کلاس معلم مون در جعبه رو باز کرد و بدون هیچ حرف و حدیثی شیرینی رو تعارف کرد و از اون کسی هم که خریده بود تشکر کرد. یعنی تا این حد این بچه ها دست و پاچلفتی بودن که اسمی نبردن که شیرینی رو برای چی گرفته بودن و همچنین از طرف همه بچه ها بوده. آخر کلاس هم معلم مون یه دور دیگه تعارف کرد و از اون شخص هم مجددا تشکر کرد! و اون شخص تازه زیر لب گفت از طرف هممون بود که معلم مون کلا متوجه نشد! یعنی هیچکدوم Happy Teacher's Day هم نگفتن!!!!!

نظرات 13 + ارسال نظر
گل بهار چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت 19:37

سلام سمیرا جان این بخش حرفتونو خیلی دوست داشتم:

" نذارید که حرف دیگران شما رو از چیزی که بهش علاقه دارید یا نیاز دارید، دور کنه."

سلام عزیزم

زری سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت 08:39

با کامنت پریسا خیلی موافقم. فقط یه سوال الان برا اون جعبه شیرینی شما هم پول دادی؟ اگر داده بودی میگفتی که شیرینی از طرف همه است؟ و معلم رو متوجه اش میکردی؟

در اون جلسه ای که شیرینی رو بچه ها برده بودن، حرفی زده نشد و من هم اصلا نمیدونستم که چجوری موضوع رو بگم. بعد از اون هم که خیلی زشت بود که بخوایم این موضوع رو مطرح کنیم.
در مورد هزینه ش، آخر اون جلسه به اون دانشجو گفتیم که پولش رو حساب کنه که حساب نکرد و گفت بعدا. جلسه بعدش هم هر قدر بهش اصرار کردم، هزینه اش رو نگفت. به نظر میرسه که خودش متوجه اشتباهش در نحوه بیان دلیل شیرینی آوردن شده و از اونجایی که معلم مون فکر میکنه که اون فقط شیرینی رو گرفته، نمیخواد پولش رو ازمون بگیره.

دکترانوشت یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 10:59 http://phdnevesht1392.blogsky.com/

من برای پی نوشت ت خیلی خندیدم

از این اتفاقا زیاد دیدم دور و برم عزیزم

زهرا چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 00:56

اگه بدونی چقدر این چندروز از دست بعضیا که فکر میکنن این کارا باکلاسه و شیرین کاریاشون حرص خوردم. یه رقمی ازمون گرفتن که شرم اوره گفتنش.نمیدونم چرا تنهایی برا خودشون ازین کارا نمیکنن و بزور مارو وارد معرکه میکنن

دقیقا حق با شماست! اگر خیلی به استاد و معلم شون علاقمند هستن و این علاقمندی و سپاسگزاری رو میخوان با دادن هدیه نشون بِدَن، باید خودشون دست به کار بشن و به بقیه کاری نداشته باشن.

Maryam h سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 14:29 http://words-world.blogsky. com

من درک نمیکنم یعنی چی این کارا!!!
منم بودم مخالف بودم!

سایه سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 13:18

خدارو شکر که مشکل حل شد. واقعا خیلی بدم میاد از این جور مسایل. به خصوص تو این کلاس زبان ها یه سری کلا اومدن برای خودنمایی. اصلا انگار به جای زبان، اومدن برای مسایل حاشیه ای و تفریحی!!
سمیراجون حالا که این بحث رو گذاشتی راجع به کلاس زبان می تونم یه سوال بپرسم؟
شما توی این کلاس زبان ها، اینکه دکتری داری و سن و اینا رو راحت میگی؟ اخه من تا میگم انگار دید همه عوض میشه. انتظار دارن الان من دکتری دارم زبام باید کاملا فول می بوده! (البته زبانم بد نیست بیشتر میرم که توی جو زبان باشم!!) من همیشه سن و مدرک و اینا رو درست میگفتم اما از کلاس جدید گفتم خوبه بگم فوق دارم سنم رو هم پایین تر بگم. نمیدونم من الکی حساسم یعنی؟؟ البته جو کلاس هایی هم که میرم اکثرا درحد لیسانس هستن بچه ها. موسسات مختلفی هم میرم اما نمیدونم چرا بچه های بالاتر نمیان!!

این خودنمایی رو خوب گفتی. تو این کلاس زبان جدید، یه نفر که یکی از همین خودشیرین ها باشه، دقیقا برای همین موضوع اومده!!
در مورد اطلاعات، آره، راحت میگم و مشکلی ندارم. واقعیتش برام اهمیتی نداره که چطور میخوان فکر کنن. مهم اینه که من بهره کافی از کلاس ببرم.
اینکه افراد با مدرک بالاتر نمیان، دقیقا به دلیل همین حساسیتی است که شما هم دارید. برای داشتن اعتماد به نفس در اینجور مواقع این نکته رو در نظر بگیرید که اگر چه شما سن تون نسبت به اونها بالاتر هست، اما عمرتون رو هدر ندادید و در مقطع بالاتر از اونا دارید علم کسب میکنید. نکته بعد هم اینکه اگر الان که دانشجوی دکتری هستید، زبان یاد نگیرید، کی میخواید یاد بگیرید؟ وقتی مدرک تون رو گرفتید، حاضر میشید در این کلاس ها شرکت کنید؟
پس اعتماد به نفس داشته باشید و کاری رو که دوست دارید انجام بدید؛ نذارید که حرف دیگران شما رو از چیزی که بهش علاقه دارید یا نیاز دارید، دور کنه.

G سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 11:16

تا وقتی که سطح هزینه پایین هست، با جمع همراه شدن مشکلی نیست؛ اما وقتی از یه سطح حداقلی بالاتر میره، هر کس باید نظر خودش رو بگه و همونطور که صلاح میدونه عمل کنه و دیگه مهم نیست باقی جمع یخوان چه کار کنن....

موافقم!

m سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 08:39

سمیرا جان حست رو کاملا درک میکنم چون خودم هم بارها در این شرایط قرار گرفتم افرادی که وقتی میخوان خودشیرینی کنن از کیسه خلیفه میبخشن و دیگران رو هم درگیر میکنن اتفاقا چندوقت پیش همکارای یکی از اقوام میخواستن برای رییسشون که داشت از اونجا میرفت هدیه میخریدن که اون گفت من پول نمیدم (آخه رییسش خیلی اذیتش میکرد )
یاد دبیرستانم افتادم که بچه ها یه جشن مسخره فارغ التحصیلی گرفتن و پولمون رو حروم ساندویچ بدمزه و یک کیک به دردنخور کردن که البته بنده همون گاز اول ساندویچ رو زدم و بوش رفت توی بینیم حالت تهوع شدیدی گرفتم و همه سندویچ رو انداختم تو سطل زباله...منتها مشکل من این بود که هیچوقت قدرت نه گفتن و شهامتشو نداشتم و حس خیط شدن در جمع بهم دست میده الانم که مطمئنا همکلاسیات با فیس و افاده میگن واااای 5000تومن و 10000تومن که چیزی نیستش و...از اون بدتر اینکه وقتی میخوان کادو رو بدن و به معلمت بگن از طرف ما جز سمیرا صحنه بدی میشه در نتیجه من اگه بودم پول رو میدادم هرچند با نارضایتی کامل البته تو آدم با اعتماد به نفس بالایی هستی و میتونی جور دیگه ای هندلش کنی

دقیقا همینی هست که گفتی. دو سه تا از بچه ها زیاد خودشیرینی در میارن و میخوان بگن که ما خیلی پول داریم و فلان...
دقیقا همون افراد این پیشنهاد رو داده بودن و پافشاری میکردن
اگر کار تا جایی پیش می رفت که من واقعا موافق شون نبودم، مطمئنا کلاس رو نمی رفتم تا اونا خیلی راحت بگن که خودشون خریدن. واقعیتش هیچ معلمی توقع دریافت هدیه گرون قیمت از شاگردانش رو نداره، چه در سطح ابتدایی چه در سطح دانشگاه؛ حالا این وسط کلاس زبان که دیگه اصلا جای بحث نداره!

پریسا سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 08:04

سلام مقاومت کنید نه فقط به خاطر خودتون بلکه این افراد که ممکنه بعد این کلاس دیگه هیچ وقت نبینیدشون یاد بگیرن که تو کارای جمعی توافق لازمه. هر چند ممکنه کمی فشار بیارن
متاسفانه باب شده این حرکت های جمعی که توش به یه عده فشار میاد و افراد با وقاحت میگن مگه .... تومن چیه؟
یک بار تو دانشکاه برای روز معلم چنین جریانی پیش اومد که یکی از پسرا روش نمی شد و من پافشاری کردم تا مبلغ پایین اومد
الانم تو مدرسه بچه هام روز معلم با چنین رویه هایی محالفت می کنم با اینکه پولش مساله ای نیست ولی از کجا میشه مطمین بود همه با رضایت فلبی دارن شرکت می کنند نه از ترس ابرو و فشارهای جمعی و..
تازه همه اینا در حالیه که بطور کل من ادم موافقی با جمع هستم و کم پیشش میاد نه بگم.

سلام
حق با شماست؛ افراد باید یاد بگیرن که در مورد مسائل مالی نباید روی دیگران فشار آورد.

زهرا سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 07:31

٥هزار تؤمن و ده هزار تؤمن واقعا اینقدر واستون زیاده که واسش پست گذاشتین،

ببینید مبلغش یه طرف ماجراست که هزینه کردنش برام توجیهی نداره چون برای کلاس زبان دارم کلی شهریه میدم، در کنار این موضوع کلی هزینه های دیگه هم دارم و از طرفی فعلا منبع درآمدی ندارم.
طرف دیگه ماجرا بحث خودشیرینی دو نفر از بچه ها و به رخ کشیدن و ضعیت مالی شون هست. فارغ از اینکه بچه های دیگه اکثرا دانشجو هستن و مطمئنا دارای درآمد نیستن.
اگر برنامه جمعی گذاشته میشه، باید رضایت همه کسب بشه.

دیمن سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 07:19

من در این مواقع میگم که با اینکار موافق نیستم و دقیقا همونطور که گفتی با پیشنهاد دهنده اصلی و یا نماینده کار مستقیم نظرم رو میگم و در کار شرکت نمیکنم. شخصا اگر قرار باشه به کسی چیزی هدیه بدم، ترجیح میدم که کتابی ارزان قیمت متناسب با علایق اون فرد باشه نه این چیزای فانتزی و این حرفا...ولی واقعا از کسایی که فقط موقعیت خودشون رو در نظر میگیرن حرصم میگیره.......

مشکل من هم این بود که اینا رو چیزای فانتزی دست گذاشته بودن

خواننده قدیمی سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 06:12

سلام همین فکر خودتون خوبه

سمانه سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 03:04

سلام سمیرا
من دیر دیدم پستت رو و انشالله خودت یه راه حل خوبی پیدا و اجرا کردی.
اما میشنهاد من این بود که اگه بشه خودت مسئولیت خرید کیک رو بپذیری و میلغش رو تقسیم کنی. بهشون هم بگی من می خرم حالا هر چقدر شد تقسیم.
دیگه اختیار با خودته که چقدر هزینه کنی

سلام عزیزم
مسئله این بود که اینا دنبال خرید چیزای فانتزی و لوکس بودن. با این حال از اونجایی که من راهم نسبت به آموزشگاه دور هست، مسئولیت خرید رو نمیتونم بپذیرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد