مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

قاطعیت در سخن

الان کلی خبر هست که میخوام بگم:

مامان و بابام امروز رفتن تهران برای شرکت در مراسم سالگرد دایی بزرگم. بعدشم احتمالا سری به قم میزنن و خلاصه احتمالا یه هفته ای نیستن. داییم برای مدت خیلی محدودی (در حد 10 روز) از آمریکا اومده و فعلا پیش دو تا دایی دیگه ام هست. دو سه روزی میاد مشهد و بعدش دوباره میره تهران تا هم به یه سری کارهای اداریش برسه و هم سری به شمال بزنه!

من خودم هم احتمالا یکشنبه یا دوشنبه میرم تهران؛ ترجیحا با مامان بابام  نرفتم چون جلسه آخر یکی از کلاس های زبانم یکشنبه هست و ترجیح دادم اون تموم بشه بعد برم؛ اینجوری حداقل جلسات یکی از از کلاس ها رو از دست میدم.

برای اون پروژه مشترک با دکتر ش و Ian، من بالاخره سهم خودم رو تموم کردم. به نظر میرسه که Ian مشغول انجام کارهای دفاعش هست (نمیدونم چه مقطعی هست) و وقت نمیکنه کارهاش رو انجام بده. از طرفی دکتر ش هم دوباره ریلکس شده و خبری ازش نیست. با این حال من کارهای مربوط به خودم رو انجام دادم و به دکتر ش هم گفتم که احتمالا یه هفته ای میرم سفر و نیستم.

الان فقط یه کار دیگه دارم که یه روزه فکر میکنم بتونم تمومش کنم، اما رسیدگی به اون هم اعصاب میخواد!! این وسط کارهای کلاس زبان و درس پرسیدن معلم مون هم نور علی نور هست!

حالا بزارید یه موضوع اخلاقی رو مطرح کنم:

پریشب با اصرار مامان رفتیم یه جا مهمونی؛ مراسم شام بود. اونجا یه بنده خدایی اطلاعات بسیار اشتباهی در مورد وضعیت زندگی در غرب میداد؛ مثلا میگفت مردم تو خارج از 6 صبح تا 6 شب میرن سرِ کار! من بهش گفتم اینجوری نیست، تایم کاری شون از ساعت 9 تا 16 است. به من گفت اشتباه میکنی، 6 صبح تا 6 شب هست!! من هم مجبور شدم گفتم مدتی آمریکا بودم، تایم کاری این هست، اینکه زودتر باید حرکت کنن مطمئنا ربطی به ساعت کاری نداره و به این ربط داره که محل کارشون تا خونه شون چقدر فاصله داره. بعد دوباره یه نطق دیگه کرد که مهماندار یک هتل در اروپا ماهیانه (!!) یک میلیون دلار(!!) حقوق میگرفته و در نهایت هم میگفته که درآمد و هزینه هامون سر به سر در میاد! این یکی رو دیگه اصلا حوصله بحث نداشتم و بهش هیچی نگفتم، اما دلم میخواست ازش بپرسم تو میدونی یک میلیون دلار یعنی چی یا نه؟! وقتی نمیدونی چرا داری چنین نطقی میکنی؟!

با این اتفاق یاد یه موضوعی افتادم که گفتنش خالی از لطف نیست و بعدش میخوام یه نتیجه گیری اخلاقی بکنم:

ترم قبل که تو یه دانشگاه غیرانتفاعی تدریس میکردم، بین ساعات کلاسی بحثی در مورد فامیل فرزندان و اینکه قبلا فامیل پدر بوده یا مادر شکل گرفت. یکی از آقایان که شاید حدود 35-38 ساله بودن، با قاطعیت گفت که در خارج از کشور علاوه بر اینکه فامیل فرزند رو از پدر میگیرن، فامیل خانم رو هم به محض ازدواج به فامیل شوهرش تغییر میدن! اونجا من وارد بحث شدم و گفتم حداقل میدونم که تو آمریکا چنین قانونی نیست! هم در مورد فرزندان و هم در مورد خانم ها!! تغییر نام خانوادگی یک خانم به نام فامیلی همسرش امری اختیاری است که خودِ خانم در مورد اون موضوع تصمیم میگیره. تا من این رو گفتم، اون آقا با جدیتی بیشتر از قبل گفت، شما اشتباه میکنید!! قطعا تغییر میکنه!! در اینجا من با آرامش اسم یکی از اساتید خانم همون دانشگاه آمریکا که بودم رو گفتم؛ به اون آقا گفتم برید تو Homepage اون خانم نگاه کنید، اسم و فامیل شوهرش رو هم نوشته. فامیل اون خانم فامیل پدریش هست و ادامه دادم که معمولا افر ادی مثل ایشون که شاغل هستن هیچوقت فامیل شون رو عوض نمیکنن. برای اینکه اینها در عرصه شغلی شون فعایت دارند، نمیشه که تو یه مقاله فامیل شون رو بنویسن X و تو یه مقاله دیگه بنویسن Y! خوشبختانه وقتی حرف من تموم شد و اون آقا میخواست دوباره با قاطعیت بیشتر حرف بزنه، موبایلش زنگ زد و رفت بیرون از اتاق. در اون لحظه یکی دیگه از خانم ها هم حرف من رو تایید کرد و گفت که داییش اونجا ازدواج کرده و فامیل همسر داییش به خواسته خودش تغییری نکرده چون شاغل بوده و ترجیح داده که نام خانوادگیش همون فامیل پدریش باقی بمونه. و در نهایت قبل از اینکه اون آقا برگرده (خوشبختانه)، تایم بعدی کلاس ها شروع شده بود که هممون رفتیم سر کلاس.

اما نتیجه ای که میخوام بگیرم اینه که:

اگر در مورد موضوعی اطلاع نداریم، بهتره حرف نزنیم در موردش؛ یا اگر به دلایلی دوست داریم در مورد اون موضوع اطلاعات نصف و نیمه خودمون رو بیان کنیم، با قاطعیت تمام نگیم و یه مقدار شک رو داخلش کنیم. مثلا بگیم «تا جایی که من شنیدم این قضیه اینجوری است» یا «فکر میکنم که اینجوری باشه اما مطمئن نیستم» و هزار جور عبارت دیگه ای که کمی عدم قطعیت رو وارد سخن میکنه.

یا اگر خواستیم با قاطعیت حرف بزنیم، یه نفر دیگه اومد حرف مون رو نقض کرد، در صورتی که 100 درصد مطمئن نیستیم، در برابر اون با قاطعیت موضع گیری نکنیم، در عین حالی که حرفش رو میشنویم و ممکنه قبول نداشته باشیم، میتونیم بگیم «نمیدونم، شاید حق با شما باشه» یا «من تا به حال این رو نشنیده بودم» و از اینجور عبارت ها. این عبارت ها کمک میکنه که اگر احیانا حرف و سخن اشتباه هست، خیلی به چشم نیاد و خودمون ضایع نشیم.

نظرات 7 + ارسال نظر
...Loading دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 01:03

سلام
دکتر کجایی؟
انقد تاخیر نداشتد تا حالا !
خوبید؟همه چی روبراهه؟

سلام دوست خوبم
تهران بودم، با یه پست طولانی برگشتم...
ممنون از لطف تون

زهرا یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 23:07

دختر جون چند روزه کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دام تنگ شده برا نوشته هاتو خودت. زود بیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

ممنونم عزیزم
با یه پست طولانی برگشتم..

اون روی سگ من نوستالژیک چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت 15:45 http://text63.blog.ir

خواهر ایران دیه:)))))) یعنی کاش فقط یه ذره در حوزه تخصص و دانسته های خودمون قاطعیت داشتیم نه در مورد ندانسته هامون.
تازه جالبیش اینه من مدتی عضو گروهی کرده بودن که برام بسیار جالب بودی خانم هایی که حتی دیپلم نداشتن و کلا در چتهاشون غلط املایی بسیار زیادی داشتن، وقتی یکی از اعضا از کمر درد یا پا درد و... میگفت و از بقیه نظر میخاست، همین خانما در کمال ناباوری برای ایشون نه تنها نسخه میپیچیدن و اسم داروی شیمیایی رو براشون تجویز میکردن بلکه با قاطعیت میگفتن نیازی نیس بری متخصص چون مطئنم بیماری شما اینه و این داروشه0-0

ادعای تخصص پزشکی که واقعا فاجعه است.

Maryam h چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 ساعت 14:46 http://Words-world.blogsky.com

واقعا واقعا .....همینه
ممنون

بیکران یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 21:05

سلام
خیلی متشکرم از راهنمایی شما دوست عزیزم.
بسیار ممنون

سلام
خواهش میکنم؛ موفق باشید

بیکران جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 19:22

سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه.
ببخشید دوباره من میخوستم ازتون مشورت بگیرم.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
من برای فرصت دو تا افر دارم
1- دانشگاه purdue تاپ 10 هست که استاد چینی هستند و برای رساله من که داده نیاز دارد گفتند داده نمی دهند و لینکی با مراکز جمع اوری داده برقرار نمی شود. گفتند چون فرصت کوتاهی است شما باید کلیت کارتون قبل از اینکه بیاید معلوم باشه. پژوهش مستقیم بر روی رساله هست.
2- دانشگاه pittsburg رنک 23 هست که استاد ایرانی هستند تحصیل کرده MIT. ایشون به من کار بر روی چندین پروژه و لینک با مراکز قوی، جهت جمع اوری داده برقرار خواهند کرد. پژوهش در حوزه کلی رساله من هست ولی مستقیما مرتبط نیست. برای پست داک هم گفتند فرصت هست و ریکام هم بهم بعد از دوره می دهند. البته اگر خوب کار کنم!

به نظر شما کدام یک بهتر هست که انتخاب کنم؟

سلام دوست خوبم
اول تبریک میگم بابت بدست آوردن چنین پیشنهادهای خوبی
بعد، من شخصا اگر بودم، بی تردید گزینه دو رو انتخاب میکردم چون یادگیری حول و حوش رساله بسیار ارزشمند هست و از طرفی آینده بهتری هم داره. تفاوت رتبه دانشگاه ها چندان بالا نیست که چیزی رو از دست بدید.

خواننده پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1395 ساعت 09:23

سلام خانم دکتر.من همیشه تلاش وجدیت شما رو تحسین میکنم امیدوارم همیشه موفق باشین.منم نظر شما رو تایید میکنم متاسفانه بعضیها اصرار دارن حتی درمورد چیزی که اطلاعاتی ندارن نظر قاطع بدن به خصوص درباره مسایل پزشکی که خیلی این قضیه صدق میکنه

سلام، شما لطف دارید
در مورد مسائل پزشکی خوب گفتید؛ فکر میکنم اظهارنظر در این مورد از موارد دیگه خیلی بیشتر است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد