مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

اشتباه تایپی پشت مانتو

الان یه چیزی یادم اومد که یکی دو هفته قبل میخواستم بنویسم اما فراموش کرده بودم و الان تازه میخوام بنویسم.

بچه ها این مانتوهایی که پشتش انگلیسی رو نوشته دیدین؟ (حتما دیدین، چرا میپرسم؟!)

بعضی هاش تقریبا نوشته بلندی داره؛ یکیش رو در حالی که نفر جلویی من داشت راه میرفت و مدام تکون میخورد، به سختی خوندم. مضمونش یه چیزی تو این مایه بود که اگر کسی قدر تو رو ندونست ناراحت نباش، خودش اونقدر بزرگ نبوده که اندازه تو رو بفهمه (ببخشید که خیلی دقیق یادم نیست).

جمله قشنگی بود اما نکته جالب این بود که این نوشته اشتباه تایپی داشت (تا جایی که یادم میاد مشکلش در کلمه enough بود)! یعنی اون دو سه نفری که من دیدم که همین نوشته پشت مانتوهاشون بود، واقعا به این موضوع دقت نکرده بودن؟!

پ.ن 1. مسلما اشتباه چاپی پشت مانتو قابل قبول تر از اشتباه تایپی «خلیج فارس» روی پیراهن های ورزشی ورزشکاران پارالمپیک ریو هست.

پ.ن 2. اگر شما هم احیانا از این مانتوها دارین، نوشته انگلیسیش رو یه چک بفرمایید! یا اگر میخواین از این مانتوها بخرین، نوشته اش رو کلا از همه لحاظ چک کنین که یه وقت اشتباه نباشه.

پ.ن 3. امیدوارم کار مد به جایی نرسه که افراد پشت لباس شون بخوان تبلیغات کالا چاپ کنن!

نظرات 17 + ارسال نظر
یه سوال شنبه 24 مهر 1395 ساعت 19:54

اینو نگفتید که هزینه هایی که جمعاً برای رفتن به کشور سوم و ویزا گرفتن و سایر امور مربوط به اون لازمه چقدره؟ میخوام بدونم می ارزه که خودم بدون کمک هزینه وزارت علوم پرداخت کنم؟
فرم فرصت مطالعاتی "دانشگاه تهران" که باید پر بشه، لینکش رو دارید؟ (البته اگر برای هر دانشکده ای متفاوت نیست). چون تو سایت دانشکده ما فقط برای هیئت علمی چنین فرمی هست نه دانشجوی دکترا....

برای کشور سوم، یه هزینه بلیت رفت و برگشت و اقامت دارید و همچنین هزینه وقت سفارت و اینجور چیزا. برای آمریکا تا جایی که یادم میاد، هزینه وقت سفارت و Sevis جمعا حدودای 320 دلار میشد.

هومان به (به هومان)!! شنبه 24 مهر 1395 ساعت 18:32

ممنونم از توجه شما، نمیدونم شاید حق با شماست و کم کاری از منه ولی بیکاری و نداشتن شغلی که هویت اجتماعی خودمو باهاش بسازم و درگیری با این افکار به شدت ضعیفم کرده. فقط از خدا میخوام بهم کمک کنه و مسیر درستی برم. چه شبهایی که چندین ساعت نمودار و جدول میکشم تا این مساله رو خوب تحلیل کنم و با خودم حرف میزنم تا تصمیم غیر منطقی نگیرم....ممنون از سمیرا خانم بابت این وبلاگشون

به هومان شنبه 24 مهر 1395 ساعت 15:34

به نظر من یه کم بیشتر تلاش کن و سعی کن دکتراتو بخونی، و همزمان برای یه سری کارها هم اقدام کنی. بذار یه کم مطمئن بشی و بعد تصمیم بگیر....

هومان عزیز با شما هستن

یه سوال شنبه 24 مهر 1395 ساعت 15:33

من واقعاً این برام سواله و از هر کس هم می پرسم، جواب دقیقی نداره بهم بده:
یه بخشنامه تو برد دانشکده زده که اگر کسی بخواد برای فرصت مطالعاتی آمریکا یا کانادا اقدام کنه، برای رفتن به کشور سوم و گرفتن ویزا مقداری کمک هزینه اضافی میدهند و حتی اگر بخواهد با یک نفر همراه برود، مقداری دیگر هم اضافه کمک هزینه می دهند.
اما وقتی از افراد ظاهراً مطلع می پرسم، میگن که فقط بعد از گرفتن ویزا کمک هزینه داده میشه!
سوال من اینه که اولاً هزینه لازم برای رفتن به کشور سوم و پرداخت هزینه های سفارت و پست و گرفتن ویزا در مجموع چقدر هست؟
و اینکه اولین اقدام برای فرصت مطالعاتی بعد از پیدا کردن استاد چی هست و از کجا باید شروع کرد؟ پیشاپیش تشکر

زمان ما که اصلا هزینه رفتن به کشور سوم مطرح نبود و اگر بدشانسی می آوردیم و ویزامون ریجکت میشد، تمام هزینه هاش پای خودمون بود. باید ببینید تو دانشکده تون آیا کسی تجربه گرفتن این کمک هزینه رو داره یا نه.
کمک هزینه وزارت خونه قبل از رفتن پرداخت میشه و معمولا بخشی از پول بلیت هواپیما و هزینه بیمه رو بعد از برگشت میدن.
بعد از اینکه استاد راهنما پیدا شد، ازش یه دعوتنامه غیررسمی بگیرید و به دانشکده و دانشگاه ارائه کنید تا کارهای اداری اینجا شروع بشه. اون استاد هم از اونجا باید به بخش مربوطه اطلاع بده که چنین فردی رو میخواد بگیره و کارهای اداری اونجا شروع بشه.

هومان شنبه 24 مهر 1395 ساعت 15:26

ممنونم از وقتی که گذاشتین. خیلی آرومم کرد.سپاسگزارم

خواهش میکنم؛ باز هم جوانب کار رو دقیق بسنجید و روی کاغذ مزایا و معایب رو بنویسید و با چند نفر هم رشته خودتون و سال بالاتر هم صحبت کنید.

هومان شنبه 24 مهر 1395 ساعت 12:21

سلام سمیرا خانم. نمدونم نظر قبلی که گذاشتم رو خوندین یا اینکه مشکل سیستمم بود و سیو نشد. اگه در جریانم بذارین ممنون میشم.

سلام
الان جواب کامنت تون رو گذاشتم.
امیدوارم که بهترین تصمیم رو بگیرید و موفق باشید.

هومان شنبه 24 مهر 1395 ساعت 11:18

سلام خانم سمیرا
چند وقته متن هایی رو که مینویسین رو میخونم و خیلی لذت میبرم از سبک نوشتنتون. راستش من دانشجوی دکتری مکانیکم در شهرستان. خواستم در موردی باهاتون صحبت کنم شاید تونستم از کسی که در فضای دکترا هست راهنمایی بهتری بگیرم. پارسال همین موقع ها جامع رو دادم و قبول شدم. تقریبا یکساله درگیر موضوع و پروپوزالم و به جایی نرسیدم استادی هم که نصیب من شد به شدت آدم بیخیالیه و اصلا براش مهم نیست. فقط تلف شدن عمرمو میبینم. چند وقته تصمیم گرفتم بیخیال این مسیر بشم ولی به شدت مرددم و دلم برای زحمتهایی که کشیدم میسوزه هر چند امید به به دست آوردن کاری با مدرک دکترا ندارم و اینو فک کنم همه میدونن. فرصت های شغلی که میتونم بدست بیارم و تجربه های کاریم حس میکنم داره از دستم میره و یک سال هم تقریبا باطل گذشت و نتیجه ای نگرفتم. ولی هنوز در شک و تردیدم که تغییر مسیر زندگی با توجه به وقتی که گذاشتم و الان 30 سالمه میتونه تصمیم درستی باشه یا نه. خوشحال میشم نظر شما رو در این مورد بدونم.ممنونم

سلام دوست خوبم
واقعیتش استاد من هم یه آدم بی مسئولیت هست که اگرچه مثلا به فکر هست، اما در عمل هیچ کاری ازش بر نمیاد جز غر زدن. من الان به این نتیجه رسیدم که کاش همون موقع پروپوزال، استادم رو هر طور بود عوض میکردم. داشتن یه استاد بی مسئولیت و بعضا بی اخلاق کاری، تبعات خیلی زیادی داره که اون زمان به ذهنم نمی رسید. مهمترین و اصلی ترین پیامدش اینه که بعد از فارغ التحصیلی (به فرض که آدم به خط پایان دکتری برسه) نیاز به گرفتن توصیه نامه از چنین فردی داره که وقتی طرف بی مسئولیت هست و حال و حوصله ایمیل جواب دادن نداره، نمیشه ازش انتظار نوشتن و فرستادن توصیه نامه رو داشت. دکتری بدون توصیه نامه از استاد راهنما یعنی آخر خط!!
در مورد اشتغال هم همونطور که گفتید، داشتن مدرک بالاتر هیچ کمکی نمیکنه. به نظر من اگر خودتون با دکتر نشدن مشکلی ندارید و فرصت شغلی دارید که برید سر کار، انصراف دادن جهت جلوگیری از اتلاف عمرتون مفید هست.

مریمی شنبه 24 مهر 1395 ساعت 09:50

سلام سمیراخانم الان نباید دکتریتونو تموم کرده باشید شش سال دانشگاه تازه میده؟یا سنوات میخوره؟شماکه خیلی فعالین ومقاله دارین چرا دفاع نمی کنین؟

سلام دوست عزیزم
ما خیلی وقت هست که وارد سنوات شده ایم.
بدبختی ما اینه که بالای قانون وزارت خونه، دانشگاه قانون گذاشته و بالای قانون دانشگاه، دانشکده برای خودش قانونگذاری کرده! دستمون هم به هیچ جا بند نیست.
من هم تمام سعیم رو میکنم که اصلا به دانشگاه فکر نکنم و آرامش ذهنیم رو بهم نریزم.

زری شنبه 24 مهر 1395 ساعت 08:34

اشتباه چاپی رو لباسها زیاده. من رو لباس دخترم کلمه ی خرس رو با جابجایی ای و اِی دیدم. رو تابلوهای خیابونها هم دیدم اتفاقا تو اینستگرامم پارسال یه عکس گذاشتم تابلوی مسیر دیوان عدالت اداری فکر کنم بود که کلمه اداری رو بنظرم اشتباه تایپ کرده بود

تابلوی دیوان عدالت اداری؟!

احسان شنبه 24 مهر 1395 ساعت 08:26 http://hdana.blog.ir/

سلام
درود بر شما
متاسفانه یا خوشبختانه من از این مانتوها ندارم یعنی نمیتونم داشته باشم!

سلام
حالا مانتو نمیتونید داشته باشید اما تیشرت های مردانه هم هستن که جلوشون پر از نوشته هست

مریمی شنبه 24 مهر 1395 ساعت 06:50

سلام من تازه با سایتتون آشنا شدم خاطرات فرصت مطالعاتی شمارو کجا میشه خوند خیلی جالب مینویسی چون منم برقخوندم فکر کنم شما مهندسی پزشکی هستین

سلام
من بنابر دلایلی پست های اون زمان رو کلا از روی وبلاگ برداشته ام.
موفق باشید.

لیمو جمعه 23 مهر 1395 ساعت 23:24 http://mydreamylife.blog.ir

سلام
من کلا از اینها خوشم نمیاد
از اول هم حس خوبی به این مانتوهل نداشتم:-)
اما اونهایی که اشعار فارسی روشون نوشتن جذابن;-)

سلام؛ آره این مانتوهای با اشعار فارسی قشنگن

اپیزود جمعه 23 مهر 1395 ساعت 23:19 http://www.episode2550.blogfa.com

هیچوقت از این مانتوها نخواهم خرید ! ساده بهتره

زهرا جمعه 23 مهر 1395 ساعت 15:27

از محاسن این مانتوها اینه که نفر پشتیه سرگرم میشه و هی میخونه نوشتشو و تو فکر میره.دقیقا مثه من یا شما که اشتباه تایپی پیدا کردی. حالا یه بار پشت یه خانم میرفتم مانتوش عین روزنامه بود،ولی نوشته هاش بی سروته بود و کلی عجق وجق هیچوقت فکرشم نمیکردم همچین لباسایی ببینم.

من هم دقیقا همین فکر رو میکنم؛ جهت سرگرم کردن افراد پشت سر هست!

سایه جمعه 23 مهر 1395 ساعت 14:00

والا من که پشت یکیشون رو خوندم کلا اینقدر اشتباه داشت که اصلا میشه گفت معنی خاصی نمی داد!! (مثلا می خواست بگه من تمام رنگ ها رو دوست دارم چون همه شون یه جورایی قشنگن... اما کلا جمله بندیش درست نبود...)


شاید سرکاری بوده!

G جمعه 23 مهر 1395 ساعت 07:12

حالا چه اهمیتی داره اشتباه تایپی داشته باشه؟!....

کلاً نوشته روی مانتو چیز خوبی نیست.

پ.ن. این دوره زمونه مانتوها اینقدر ایراد دارند که نوشته روشون دیگه مهم نباشه.....

قبول دارم؛ نوشته روی مانتو چیز خیلی جالبی نیست اما فقط خواستم بگم اگر قراره چیزی بپوشیم که روی اون نوشته یا عکسی داره، قبل از خرید بهشون توجه کنیم که مشکلی نداشته باشن.

:) جمعه 23 مهر 1395 ساعت 01:13 http://my-netbook.blogsky.com

سلام
والا فک کنم روزی برسه اسم هامون رو پشت لباس هامون بنویسیم :)
آفرین خوشبحالت که دانشجوی دکتری هستی
موفق باشی :)

سلام
الان چنین روزی رو تو ذهنم تصور کردم، چقدر با حال میشه!
وضعیت من متاسفانه وضعیتی نیست که بخواید بهم بگید خوش به حالت.
برات آرزوی موفقیت میکنم دوست عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد