مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

دعانویس

این روزها یه مقدار مشغله ها و حواشی جانبی زندگی وقتم رو پر کرده که خیلی نمیرسم بیام اینجا سر بزنم.

البته سریال دیدن هم جزو این مشغله هاست که در شرایط فعلی تفریح خوبی محسوب میشه. روز جمعه برای نهار خونمون مهمون داشتیم (خاله هام بودن) که تا ساعت 9 شب اینجا بودن. البته من کار خاصی نداشتم و برای همین برای زیاد موندن شون ناراحت نشدم.

علاوه بر این ها، این روزها تصمیم گرفتم بافتن ست کلاه و شال گردنی رو که سه سال قبل شروع کرده بودم، تمام کنم. شال گردنش رو همون موقع بافته بودم اما کلاهش مونده بود. تقریبا سه چهارم کلاه رو بافتم. حالا بگذریم که دیروز موقع فیلم دیدن داشتم می بافتم و یه جاهایی رو چپه چپه بافته بودم که البته با دقت تمام بدون باز کردن 6-7 رج بافته شده، همون ستون اشتباه رو باز کردم و دوباره بافتم اومدم بالا!

مورد آخر هم اینکه مشهد هوا خیلی خیلی سرده، اصلا آدم دلش نمیخواد از خونه بره بیرون!

راستی یه موضوع مهم:

یکی از دوستام چند وقت پیش بنابر دلایلی میره پیش یکی از این دعانویس ها. خودش کامل به اینها اعتقاد نداشته اما با اصرار پدر و مادر از اونجا سر درمیاره. میگفت که دعانویس تا من رو دید، گفت که نماز صبح رو ترک نکن؛ نمازهای دیگه رو هم به موقع بخون نزار آخر وقت! میگفت با این جملات، بدجوری جا خوردم، برای اینکه تنها خودم میدونستم که اصلا برای نماز صبح بیدار نمیشم و نماز های ظهر و شب رو هم خیلی خیلی دیر میخونم. میگفت بعد از اون هم یه چیزایی گفت که بطور عجیبی درست بودن. بهش گفتم چکار میکرد، ازت چی پرسید؛ میگفت که دعانویس در بدو ورود ازش اسم کوچیک خودش و اسم مادرش رو خواسته و همین! خلاصه اینکه من هم مبهوت این موضوع شدم. هزینه ای هم که میگرفته حدود 10 هزار تومان بوده و دوستم میگفت که تو اون اتاقی که این شخص بوده، دو سه تا تابلو به دیوار بوده که گویا دو سه تا از افراد مذهبی به نام در کشورمون به نیروی خارق العاده طرف اذعان کرده بودن. بچه ها شما اعتقادی به دعانویس دارین؟ نظرتون چیه؟

نظرات 15 + ارسال نظر
ftmh پنج‌شنبه 2 دی 1395 ساعت 02:32

سلام سمیرا جان منم مشابه صحبت تورو تو اطرافیان دیدم جزییاتش و بگم:

چند سال پیش (دهه هشتاد) خواستگار دوستم رفته بود مشهد توی حرم ، فردی دعا نویس حالا خاطرم نیس روحانی بود یا خیر، گفته بود شما دوتا به هم نمیرسید چون یکی تون آب هست یکی اتش (همون قضیه چهار عنصر) بعدش گفته بوددختری که تو میخوایش بختش بسته است و یک دعا داده بود ، دوستم هم بااینکه همه جوره موقعیتش عالی بود اما همیشه برای ازدواجش تا لب مرز میرفت ولی کنسل میشد. اون دعانویس هم هیچی نپرسیده بود به جز اسم دوستم و اسم مامانش، دوستم که اصلا زیر بار نمیرفت میگفت خرافاته ولی همینجور شد نتونستن ازدواج کنن ولی به محض اش، دوستم یا یکی دیگه ازدواج کرد اون اقا هم با یکی دیگه :))

نظر شحصی من:
نمیگم خرافاته تا حدودی سحر و جادو جن و اینها معتقدم چون تو قران اومده نیروهای شیطانی و ارواح و اینا- اما باید دقت کنیم تو این دوره زمونه ،هرکسی نمیتونه ادعا کنه که علمش رو داره ، ضمن اینکه شاید احضارروح میکنن تا واقعیت طرفو بدوننن الان هم شنیدم که حرامه -

با این حال من ترجیح میدم دوری کنم از این افراد ....چون دعانویس و اینا و حل مشکل و گرفتن دعا از دعانویس و فال و اینها ایمان ادم رو تضعیف میکنه برای هرچیزی ادم وسوسه میشه بره پیش این چنین افرادی و در دراز مدت توکل به خدا رو فراموش میکنه.... اون جن هم شاید بتونه گذشته رو بگه ولی اینده رو بعید میدونم ، خودخد اگفته علم غیب و اینده فقط دست خوذمه

ضمن اینکه به تحصیل کرده جماعت زود برچسب میززنن اگر ببینن اینجور جاها رفت و امد داره :)

سلام دوست خوبم
منم تقریبا نظرم با نظر شخصی شما یکی هست. نه خیلی قبول دارم و نه کاملا این موضوع رو رد میکنم. واقعا ترجیح میدم که به این سمت و سوها گرایش پیدا نکنم، البته نه بخاطر برچسب خوردن، بلکه بخاطر درگیر نشدن ذهنم با اینجور مسائل.

زری چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 13:37

عزیزم ممنون از معرفی کانال، حتما سر میزنم. اما منظور من دقیقا مدل خوندن مثل خودت بود،چون الان تا دوماه دیگه کاملا فرصت دارم و بعدش هم تا چند وقت تو خونه میتونم کمی زبان بخونم تا فرصت داشته باشم کلاسهای و متد خاص آیلتس یا تافل را پیش بگیرم. الان میخوام بیس کلی زبانم را تقویت کنم فارغ از آیلتس یا تافل. اگر بتونی از تجربیات خودت مخصوصا در همون حدی که قبل از
آمریکا رفتن بودی ،بگی ، ممنون میشم

ببینید من اون زمان فقط فیلم میدیدم. یه وقتی هم زیرنویس فارسی میزاشتم هم زیرنویس انگلیسی (یکی بالای صفحه یکی پایین صفحه). یه زمانی هم جملات کاربردی شون رو تو یه دفتر مینوشتم. ولی الان پیشنهاد من برای شما گوش کردن به پادکست های سایت ESLpodcast.com هست. تو این سایت شما فایل های صوتی آموزشی انگلیسی رو میتونید دانلود کنید. در این فایل ها اول یه مکالمه با سرعت کم پخش میشه، بعد یه نفر میاد تک تک جملات مکالمه و کلماتی که ممکنه مبهم باشه رو به انگلیسی توضیح میده و در آخر مکالمه با سرعت پخش میشه. به نظرم اینا فوق العاده هستن.

تکینه چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 02:10

سلام سمیرای عزیز من هم چیزهای جالبی شنیدم و از روی کنجکاوی پیگیر بودم. ولی یک دوست عزیز من رو از این قضیه آگاه کرد که این که چطور و چگونه این ها می دونند آینده یا هر چیز دیگه ای رو مهم نیست چیزی که مهمه چون روال طبیعی زندگی مختل میشه بهتره کمتر بهشون مراجعه بشه. اون هایی که واقعا سر و سری دارند با ماورا اصولا آدم های گوشه نشین و خیلی ساکتی هستند چون نمی خوان که روال طبیعی دنیا رو با اطلاعاتی که دارند بهم بزنند و خب در موارد حیاتی میشه بهشون مراجعه کرد.
دلتنگ شما
تکینه

سلام تکینه جان
خیلی وقته که ازت بی خبر بودم
خوشحالم که صحیح و سالم هستی
در مورد مختل شدن زندگی، موافقم!

خواننده قدیمی سه‌شنبه 30 آذر 1395 ساعت 21:12

سلام راستش منم اعتقاد چندانی ندارم ولی تحریک شدم بدونم آدرسش کجاست.. ممنون میشم بفرستید.

سلام؛ ساکن مشهد هستید؟

. سه‌شنبه 30 آذر 1395 ساعت 09:52

سلام دکتر
نفرمایین. این حرفا چیه؟؟
انرژی ها رو نمیشه منکر شد ولی غیب گویی اونم اینکه نمازت رو نمیخونی؟؟؟!!!!!!!
این حرف رو که در مورد نماز گفته رو اگه به صد نفر بگی در مورد 99 نفر درسته.
دکتر من خودم انکاره ام

سلام
چی بگم والا؟ فقط بحث نماز که نبوده، یه چیزایی هم از زندگی خصوصی دوستم بهش گفته که فقط خودش میدونسته.

پریسا دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 20:41

سلام عزیزان می بخشید که بی ربط با پسته ولس ضروریه
من در شرف دفاعم. مقاله ای اکسپت کردم که خودم نویسنده اول و مسوولم. حالا استاد راهنما میگه باید عوض کنی منو بزاری مسوول. ایا قانونی است؟

سلام عزیزم
تبریک میگم
تغییر نویسنده مسئول مشکلی نداره؛ تو ایران هم قانون رو اساتید تعیین میکنن و مهم نیست وزارتخونه یا مراجع بالاتر چی میگن

زری دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 17:29

راستی سمیرا جان من دو ماه به اجبار استراحت دارم البته سه ماه بود که یه ماهش گذشت و دو هفته هست شروع کردم به خوندن زبان. زبانم در حد اینترمیدیت هست. البته ترجمه و درک مطلبم بهتره چون کا پایان نامه ام منابعش ترجمه بود که خودم ترجمه کردم .
الان برا لیسنینگ تکتیکس فور لیسنگینگ جلد دو را دارم تموم میکنم و جلد سه را میخوام شروع کنم. جلد یک را گوش ندادم.
برای وکب 504 را شروع کردم و به ترتیب میخوام لغات ضروری تافل و بعد 1100 را بخونم. بنظرت همین روش خوبه؟ یادم نیست پست اختصاصی تقویت زبان داشتی یا نه؟ ممنون میشم کمک و راهنمایی ام کنی.
راستی ریدینگ را نمیدونم چکار کنم.؟؟؟؟
گرامر را چطور؟
با دیدن فیلم و سریال اصلا حال نمیکنم و بنظرم هنوز برا سطح زبان زوده.
هدفم اینه نهایتا امتحان آیلتس بدهم اما فکر کردم بهتره خودم بیس زبان را قوی کنم.
ممنون میشم فرصت داشتی جواب مفصلی بهم بدی. مرسی

من واقعا نمیدونم راه درستش چیه چون خودم صرفا با دیدن فیلم و پیگیر شدن معنی جملات سطح زبانم رو بالا بردم و البته هر از گاهی هم در کلاس های ترمیک شرکت کردم.
لینک زیر مربوط به گروه تلگرامی هست که بچه ها همدیگه رو برای تافل راهنمایی میکنن، اونجا پیغام بزار و ازشون بخواه که آدرس گروه آیلتس رو بهت بِدَن:
https://telegram.me/TOEFLIELTSApplyAbroad

زری دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 17:18

سلام.
بنظر من میتونه درست باشه اما خب آنچه که درباره گذشته میگه که خودمون میدونیم و اما در مورد آینده، حقیقتش من ترجیح میدم نروم پیششون چون یه جورایی آدم از نظر فکری درگیر و وابسته شون میشه البته مگر ااینکه یه موقع یه گیر اساسی تو زندگی باشه که آدم بهشون رو بیاره.... امیدوارم این گیرها تو زندگی هامون نباشه
من تا حالا نرفتم اما کسی را هم ندیدم که در مورد آینده ی کسی راهکاری بده و یا یه چیز مفید بگه اما مثل مورد شما با واسطه شنیده ام

سلام
وابستگی فکری رو شدیدا قبول دارم

مجید دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 08:21 http://persianwolves.mihanblog.com/

اکثرا از کلکای روانشناسی استفاده میکنن، مثلا به نظر شما اگه از 100 نفر بپرسیم که تو یه عشقی داشتی که بهش نرسیدی و .......... چند تاشون میگن نه همچین چیزی نبوده، من که میگن هر صد تاشون بلاخره تو ذهنشون حسرت از دست دادن یک چیزی رو پیدا میکنن.......... یا نماز صبح قضا کردن که خیلی شایع هست فقط اون اول باید بتونه حدس بزنه که طرف نماز خون هست اصلا یا نه و بقیش یه چیزایی شبیه همین
یا ده تومن گرفتن شاید همون بحث ساده ارزون حساب کن مشتری بشیم باشه تا بعدا ........

ولی یه چیز رو میتونم با اطمینان بگم اینکه اصلا رو صحت اون عکسها حساب نکنین

(اوه اوه اطلاعات روانشناسیم رو لو دادم نرید از فردا دعانویس بشین....خخخخخخ)

........... البته بنده خدا سفارش خوبی میکرده چون منم از جاهای (البته منابع دینی) مطمئنی شنیدم که میگن اگه میخواین به هر حاجتی که دارین خیلی زود برسین حتما نماز اول وقت بخونین

اینم یه حرفیه

افشین دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 01:25

خانم دکتر! این چه حرفیه. از شما بعیده! شما که تحصیل کرده اید دیگه چرا؟ به قول یکی از نظرات وقتی اون بالاییا با این شخص تابلو داشتن معلوم میشه چرا وضعمون اینه البته من منکر توانایی های ذهن انسان نمیشم. ذهن انسان یه دنیای عظیمیه که اگه پرورش پیدا کنه.... هرکسی هم قادر به این کار هست. مراقبه، یوگا و مدیتیشن و... کاملا قابل قبوله که میشه حالت خودآگاه ذهن رو پرورش داد و...
ولی خودتون که حوزه کاریتون هم همین زمینه هاست انتظار میره که به شکل علمی تر و منطقی تری به قضیه نگاه کنید

گل بهار دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 00:31

سلام سمیرا جان آدم از این چیزا تا دوره هیچ اعتقادی نداره ولی دقیقا همون کلمه ی شما وقتی نزدیکشون باشی تحریک میشی نمیدونی باور کنی یا نه من دوست ندارم دوروبرشون باشم چون آدم تحت تاثیر انرژی و حرفاشون قرار میگیره

من فقط یه بار با دوست صمیمیم آرایشگاه بودیم که یه نفر اسم خانمی رو مطرح کرد و انقد گفت تا ما حسابی کنجکاو شدیم و تصمیم گرفتیم مخفیانه یه سر به خانومه بزنیم باورت نمیشه از ساعت 5 صبح خانوما اونجا صف بودن و اسم می نوشتن ما 7 رسیده بودیم (اینم بگم اون روز خانومه از هیچ کس پولی نگرفت) خلاصه اینکه این خانومه میگفت روز ازدواجم من 3 بچه هامو دیدم و از اونجا قضیه شروع شده بود و ادعا میکرد کسایی رو میبینه و حتی میگفت از بین جمع به اون بزرگی اشاره کرد که اون 2 تا خونم برای قضیه طلاق اینجان به ما هم حرف هایی زد که سال ها بود بهش فک نمیکردم مثلا دوستم شوهرش اصلا و ابدا بچه نمیخواست خودش هم تحت تاثیر شوهرش دیگه بچه نمیخواست حتی میخواستن برای این قشیه عمل جراحی کنن با اینکه دوستم اصلا این موضوع رو مطرح نکرد ولی اون خانومه گفت نگران نباش توی زندگی تو یه بچه هست... وای خدا باورم نمیشه این موضوع برای 8 ساله پیشه و من اصلا یادم رفته بود جالبه که الان این دوستم یه پسره یه ساله داره اون موقع به حرفاش خیلی دقت نکردم چون خیلی باورش نداشتم الان این لحظه پشیمونم هر چی بود خدارو شکر چیزای خوبی بهم گفت

"آدم تحت تاثیر انرژی و حرفاشون قرار میگیره"
بسیار موافقم

امیرکبیر یکشنبه 28 آذر 1395 ساعت 23:41

پس چند نفر از افراد بالا بهش تابلو دادن. همینه وضعمون اینه
بالاخره رنگ رخساره تا حدی خبر میدهد از سر درون. اینها هم تخصصشون همینه که یه چی میندازن درست از آب درمیاد.
یادش بخیر یه بار کوه سنگی مشهد رفتیم یه فالگیری بود ول کن نبود آخرشم به اصرار مادر فالمونو گرفت. قرار بود به زودی یه زن خوب بگیرم ده سال پیش بود البته و هنوز به زودیش نیومده اینقدر با شور و شوق گفت گفتم دیدی الکی الکی متاهل شدم رفت.

چی بگم والا
انشاالله که به آرزوهاتون برسید.

خواننده یکشنبه 28 آذر 1395 ساعت 23:05

سلام میشه لطفا ادرسش روبهم بدین منم مشهدم یک مریض داریم برای شفای مریض میخوام خیلی ممنون میشم ایمیلم رو بدم خدمتتون؟

سلام
آدرس ایمیل تون رو بدید، براتون میفرستم. آدرسش رو از دوستم گرفتم.

زهرا یکشنبه 28 آذر 1395 ساعت 21:35

میگن بعضیاشون با جن و .. در ارتباطن. راستش من که سردر نمیارم ولی تو قران درموردمشون یه چیزایی نوشته. خود منم یه بار با دوستم رفتم پیش یه خانمه تا دوستم تنها نباشه. باورت نمیشه سمیرا که هر چی تو زندگی خصوصیم اتفاق افتاده بود همرو گفت و یه چیزایی از آینده گفت که بعضیاشون واقعیت پیدا کرد. از خانمه پرسسیدم چطور اینکارو میکنه اونم گفت از بچگی پیش یه اقای مذهبی اموزش دیده و یه جورایی حدواسط بودنش رو تفسیر کرد برام و گفت با جن یا یه همچین چیزایی در ارتباطه که از ترسم زیاد سردر نیاوردم و اگه من خودم با خانمه و حرافش برخورد نداشتم هیچوقت باورم نمیشد.

مامان منم همین رو میگه؛ یعنی میگه اینا با جن های خوب در ارتباطن.
با حرفایی که دوستم زده، واقعیتش منم بدم نمیاد یه بار برم ببینم چه خبره. در مورد زندگی خصوصی دوستم، خیلی دقیق بهش آدرس داده بود.

سمیه یکشنبه 28 آذر 1395 ساعت 19:45

من فکر می کنم چنین چیز هایی میتونه درست باشه اما شخصا تا خودم نبینم و امتحان نکنم باور نمی کنم

این دوست من که رفته، خیلی خیلی قابل اعتماده و مطمئنم راست میگه. منم با حرفای دوستم دارم تحریک میشم که یه سری بهش بزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد