مزه زندگی یک دانشجوی دکتری
روزنوشته های یک دانشجوی PhDمزه زندگی یک دانشجوی دکتری
روزنوشته های یک دانشجوی PhDاجرای برنامه روی کلاستر
بالاخره مشکل ارتباطم با کلاستر و اجرای برنامه روی اون رفع شد!!
وقتی بعد از تلاش چند روزه تونستم از اجرای یه برنامه تست روی کلاستر نتیجه بگیرم، کلی ذوق کردم!!
دسترسی به کلاستر و کار با اون به معنای گشوده شدن دری بزرگ بر روی تحقیقات و پروژه هام هست.
نکته جالب این موضوع اینه که من این چند روز اخیر به خاطر یکی از پروژه های شخصی خودم هم مشکل محاسباتی و حافظه داشتم و دسترسی به کلاستر بابت اون پروژه ترکیبی، مشکل شخصی من رو هم مرتفع میکنه! 
مرررررررررسییییییییییی
نصبش کردم
خواهش میکنم
موفق باشی
هر کار میکنم این عادت چک کردن وبلاگتون رو ترک کنم نمیشه
خوشحالم که هنوز میای اینجا عزیزم
سلام
اگر ممکنه یه کمی راجع به کلاستر توضیح بدید
من غالبا برای اجرای برنامه هام مشکل کمی حافظه و پروسسور دارم اگر ممکنه در این زمبنه کمکم کنید
مرسی
سلام دوست خوبم
کلاستر به مجموعه ای از کامپیوترها (پروسسورها) گفته میشه که بهم متصل هستند و کارهای پردازشی رو بین خودشون تقسیم میکنن و اینجوری امکان پردازش سریع رو فراهم میکنن. اگر مشکل پردازشی دارین، از استادتون در مورد وجود کلاستر در دانشکده یا دانشگاه بپرسید، شاید شانس بیارید و داشته باشن.
سلام
خداقوت
موفق باشید
سلام دوست خوبم
ممنونم
خیلی جالبه (و البته عجیب) که شما خودتون فقط از طریق اینترنت مسائل جدید رو برای پروژه ها و پایان نامه یاد میگیرید.... آیا این روال طبیعیه و همه همینطورند؟
البته من هم کم کم دارم به این نتیجه میرسم که تو دوره دکترا خودت باید بری سراغ یادگیری یه چیزی و کس دیگه ای چندان احساس وظیفه نمی کنه....
روال اصلا و ابدا طبیعی نیست. در خارج از کشور برای اینجور موضوعات معمولا کارگاه های آموزشی و ویدئوهای آموزشی میزارن و البته بچه های سال بالایی نیز منبع اطلاعاتی خوبی به شمار میرن.
من چون در تنهایی کار میکنم، کارم اینقدر سخت شده و کسی رو اطرافم ندارم که ازش بپرسم.
(در ضمن یادگیری استفاده از ابزار با یادگیری علمی فرق میکنه؛ همونطور که گفتید در دوره دکترا باید خودمون دنبال یادگیری علمی باشیم اما معتقدم یادگیری استفاده از ابزار (عمومی) بایستی تسهیل بشه و امکان توانمند کردن افراد وجود داشته باشه)