-
کلاس زبان
پنجشنبه 30 اردیبهشت 1395 22:44
این روزها دوباره مشغله کاریم یه مقدار زیاد شده. قرار بود امروز امتحان شفاهی زبان داشته باشیم که خوشبختانه، با بچه ها هماهنگ شدیم و از معلم مون خواهش کردیم که هم شفاهی و هم کتبی آخر ترم رو سه شنبه ازمون بگیره. با کلی التماس و خواهش راضی شد که این کار انجام بشه. بنابراین من سه شنبه امتحان فاینال زبان دارم اما این فاینال...
-
ماجراهای تهران
دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 11:03
سلام به همگی؛ بعد از ده روز با یه پست طولانی برگشتم. دوشنبه هفته قبل رفتم تهران و بامداد یکشنبه رسیدم مشهد، تهران خیلی خیلی مشغول بودم و نتونستم بیام اینجا. این سفر تهران، خیلی خوب نبود برای اینکه کلی کشمکش و جر و بحث با تحصیلات تکمیلی دانشکده و دانشگاه مون داشتم. ماجرا بر سر مقاله اکسپت شده حاصل دوران فرصت مطالعاتی...
-
قاطعیت در سخن
چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 15:03
الان کلی خبر هست که میخوام بگم: مامان و بابام امروز رفتن تهران برای شرکت در مراسم سالگرد دایی بزرگم. بعدشم احتمالا سری به قم میزنن و خلاصه احتمالا یه هفته ای نیستن. داییم برای مدت خیلی محدودی (در حد 10 روز) از آمریکا اومده و فعلا پیش دو تا دایی دیگه ام هست. دو سه روزی میاد مشهد و بعدش دوباره میره تهران تا هم به یه سری...
-
مشورت
سهشنبه 14 اردیبهشت 1395 00:41
بچه ها من با یه مشکل جدید روبرو شده ام: تو یکی از کلاس های زبان که میرم، بچه ها برای یکشنبه که روز معلم بود، کلی برنامه ریختن و پول گذاشتیم رو هم تا یه کیک خریدیم و بردیم سر کلاس. نفری 5000 تومان برامون در اومد که من اصلا راضی به این کار نبودم. میشد با هزینه کمتر سر و ته قضیه رو جمع کرد. حالا تو اون کلاس دیگه، بچه ها...
-
بی حوصلگی
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 00:13
امروز عصر به بعد کلا یه جوریم؛ خودم حس میکنم که اخمهام تو هم هست اما دلیلش رو نمیدونم. احساس بی انگیزگی و بی حوصلگی دارم و با اینکه به زور خودم رو پای کارهام نگه میدارم، رغبتی به انجام شون ندارم. اگر بخوام علت یابی دقیق بکنم، رویدادهای زیر میتونه تاثیر داشته باشه: دیشب به یکی از دوستام برای تنظیم مودمش کمک کردم و...
-
آغاز رسمی پروژه مشترک با دکتر ش و Ian
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 23:46
از دیروز اون پروژه مشترک با دکتر ش و Ian با اعلام کارهایی که من باید انجام بدم و Ian باید انجام بده، رسما شروع شد. دوباره نزدیک ددلاین هستیم و زمان های کاری باید فشرده بشه. دکتر ش به Ian خیلی چیزی نگفته و هرچی کار بوده سر من ریخته. البته یه بخش از این کارها علتش اینه که پایه قبلیش رو من گذاشتم و بنابراین ادامه ش هم...
-
نبوغ ایرانی
سهشنبه 7 اردیبهشت 1395 11:10
بالاخره یکی از کارهام تموم شد؛ اون کاری رو هم که در پست قبل نوشته بودم، از یه روش دیگه برای تعیین بهترین پارامتر دارم استفاده میکنم (البته اجازه تغییر رو از دکتر ش گرفتم) و امیدوارم که کمتر طول بکشه. لازم به ذکر هست که این صرفا یه امید و آرزوی واهی است چون تکرار اول بعد از 14 تا 15 ساعت هنوز تمام نشده!!! و مورد دیگه...
-
صبر پیشه کنید
دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 00:33
من کلا آدم صبوری نیستم اگر چه که خیلی در راه صبور بودن تلاش میکنم. این صبور نبودنم هم بارها کار دستم داده است و بشنوید از این دفعه آخری که صبور نبودنم چه بلایی بر سرم آورده است: چند روزی هست که با همون پروژه مهم دکتر ش دست و پنجه نرم میکنم. یکی از توابع داخلی اون پروژه اجرای بسیار زمان بری دارد و از قضا یه پارامتر هم...
-
یه پیک نیک کوتاه و مختصر
شنبه 4 اردیبهشت 1395 01:20
امروز ظهر به اتفاق خانواده نهار رفتیم بیرون؛ البته نهار خریدیم و رفتیم کنار رودخانه گلستان خوردیم. جاتون خالی بود، رودخونه نسبتا پر آب بود و بعد از چندین هفته متوالی که آخر هفته ها ابری، بارانی یا سرد بود، این هفته هوا کاملا بهاری و آفتابی بود. حوالی ساعت 17 برگشتیم و تا ساعت 19 من یه کمی استراحت کردم اما بعدش یه کاری...
-
اولین رایتینگ بدون غلط
سهشنبه 31 فروردین 1395 01:05
دو سه روزی هست که واقعا از درون دپرس هستم و راه حلی هم برای سرحال کردن خودم به ذهنم نمیرسه. شاید هم مشکل، خستگی کلاس زبان های همزمان باشه که تا اندازه ای بهم فشار آورده. معلم یکی از کلاس ها هم که هر جلسه درس میپرسه اون هم نه درس جلسه قبل بلکه از اول کتاب تا جایی که درس داده. حجم کلمات و اصطلاحات زیاد هست، فقط هم به...
-
دور باطل
یکشنبه 29 فروردین 1395 00:44
ده روزی هست که بخاطر یه موضوعی تو دانشگاه که از طریق دوستام مطلع شدم، بدجوری استرس به جونم افتاده و کلا تمرکزم رو گرفته. اون موضوع هم اصلا موضوعی نیست که الان قابل حل و یا حتی قابل بحث باشه. حالا من موندم که چرا چنین موضوعی مغز من رو انداخته تو دور باطل و تا این حد داره اذیت میکنه طوری که کارهام مثل قبل خوب پیش نمیرن....
-
یه ایمیل سه خطی
پنجشنبه 26 فروردین 1395 01:10
گاهی وقتا آدم نیاز به امید داره، حتی یه نقطه روشن برای بدست آوردن این امید کفایت میکنه. یه ایمیل 3 خطی هم میتونه روشن کننده یا بهتره بگم تقویت کننده این امید باشه. پ.ن. بالاخره مهمونی امروز برگزار شد. معلم زبان مون لطف کرد کلاس امروز رو بخاطر من کنسل کرد. علت اصلیش هم این بود که از بعد از عید فقط دو نفر در کلاس شرکت...
-
رابطه بین آرایش و ویزا
شنبه 21 فروردین 1395 10:47
دوستم برای ادامه تحصیل میخواد بره کانادا. هفته پیش رفته بود ترکیه برای انگشت نگاری. به دوستم میگم که چطور بود؟ میگه یه سری مسائلی پیش اومد که من اونجا حال خوبی نداشتم. بعد میگه من در حالی اونجا رفتم که هیچ آرایشی نکرده بودم (وقت نکرده که آرایش کنه و البته بدون حجاب رفته) و یه عالمه دخترای ایرانی با آرایش های قشنگ...
-
زندگی مجردی
جمعه 20 فروردین 1395 12:49
یکی از خوبی های زندگی مجردی و دور از خانواده اینه که وقتی آدم کار داره و مشغله اش برای یه بازه زمانی خیلی زیاد میشه، میتونه خودش زمان رو مدیریت کنه تا اون دوران رو پشت سر بزاره. دوباره پیک کاری من برای یه هفته ده روزی رفته بالا، عصر مهمون میخواد بیاد خونمون، مامان انتظار داره در جمع و جور کردن خونه کمک کنم؛ برای هفته...
-
فخرفروشی
جمعه 20 فروردین 1395 00:08
امشب که از کلاس زبان بر میگشتم، در راه برگشت داشتم یه فایل انگلیسی رو با موبایلم گوش میکردم البته نه با هدست بلکه موبایل رو کنار گوشم گرفته بودم و از پیاده رو حرکت میکردم تا به پایانه اتوبوسرانی رسیدم. یه اتوبوس اونجا بود و من در حالی که هنوز فایل انگلیسی در حال پخش بود وارد اتوبوس شدم و تا بخوام کارت بلیتم رو بزنم...
-
درخواست کمک برای جستجوی دو کتاب
پنجشنبه 19 فروردین 1395 11:23
معلم کلاس زبان مکالمه دو تا کتاب رو برای تقویت مکالمه و بالا بردن سطح زبان معرفی کرده؛ دو روزی هست که تو اینترنت دنبال این دو تا میگردم اما هنوز نتونستم هیچکدومش رو پیدا کنم. اگر بتونید در این زمینه کمک کنید، ممنون میشم. مطمئنا این کتاب ها برای خودتون هم مفید خواهد بود. اولین کتاب عنوانش هست Longman Essential...
-
شروع ترم زبان
چهارشنبه 18 فروردین 1395 00:53
امروز کلاس زبان جدید رو شروع کردم؛ البته دو تا دوره متفاوت رو همزمان با هم شروع کردم چون کلاس هاش دقیقا پشت سر هم هستن و از اونجایی که راه این موسسه دور هست، به این نتیجه رسیدم که حالا که دارم میرم، دو تا کلاس پشت سر هم برم. هنوز 4 جلسه از کلاس قبلی از ماه اسفند هم مونده که دو هفته ای انشاالله تموم میشه. اینجوری که...
-
دورهمی
سهشنبه 17 فروردین 1395 11:35
از زمانی که سال نو شروع شده به جرأت میتونم بگم که نیمساعت متوالی تلویزیون نگاه نکرده ام حتی برنامه های خندوانه و دورهمی رو. با این حال اخبار مربوط به این برنامه ها رو از سایت های خبری گاهی میخونم و کلیپ های کوتاه این برنامه ها رو میبینم. دو سه روزی بود که خبر مربوط به تذکر صدا و سیما به دورهمی منتشر شده بود و من هم...
-
تنظیم برنامه
شنبه 14 فروردین 1395 13:34
یه وقت هایی که تنوع کارهام بالا میره بدجوری قاطی میکنم؛ یعنی نمیدونم از کجا و از کدوم شروع کنم و روی هر کدوم چقدر وقت بزارم تا بتونم همشون رو در صورت داشتن ددلاین سر وقت تموم کنم. این وسط باید حداقل یه هفته هم برم تهران و از طرفی میخوام به نمایشگاه کتاب تهران هم برسم. همچنین تا جایی که امکان داره، کلاس زبان هم غیبت...
-
سیزده به در
جمعه 13 فروردین 1395 10:59
امروز روز آخر تعطیلات سال 95 هست. ما عصر روز یازدهم فروردین برگشتیم خونه. خوشبختانه مسافرت خوبی بود و خستگی ذهنی من از بین رفت و حالا با روحیه ای بهتر میتونم کارهام رو شروع کنم. در مورد حال و هوای امروز هم باید بگم که خیلی کم پیش میاد که ما 13 فروردین بریم بیرون. گذشته از ترافیک سنگین این روز، چون معمولا قبلش از سفر...
-
پُست نوروزی
یکشنبه 8 فروردین 1395 11:49
سلام دوستان عزیزم سال نو رو به همگی تبریک میگم و امیدوارم که ایام تعطیلات به همتون خوش گذشته باشه. بالاخره بعد از یک هفته اینترنت درست و حسابی پیدا کردم و این پست رو با موبایل دارم مینویسم. جاتون خالی هوای جنوب خوبه، البته یه روزایی هم گرمه که کولر گازی جبران گرمی هوا رو میکنه!! امسال با پافشاری من رفتیم بخش سرگرمی...
-
لُپ لُپ
یکشنبه 1 فروردین 1395 02:09
امروز روز آخر سال بود و من هم یه عالمه کار داشتم. از تعویض باتری ساعت و خرید شیرینی گرفته تا جمع و جور کردن وسایل سفر و شستشوهای روز آخر سال و البته چیدن سفره هفت سین! بغیر از اینا اون پروژه دکتر ش هم که کلا مونده!!! دیروز به Ian ایمیل زدم که دیتا رو به شکل فلان بفرست، تمام دیتاهای خام رو به همراه کد اولیه اش که بدون...
-
با یک دندون کمتر به استقبال بهار میروم!! خخخخخ
سهشنبه 25 اسفند 1394 16:56
این چند روز حسابی گرفتار بودم و نتونستم بیام اینجا و البته سوالات دوستان رو هم نتونستم جواب بدم؛ انشاالله سعی میکنم تا یکی دو روز آینده جواب بدم. شنبه که رفتم کلاس زبان؛ برای اون جلسه تکلیف اختیاری داده بود که خلاصه یه فیلم سینمایی رو که دیدیم بنویسیم. از اونجایی که خیلی سرم شلوغ بود تا روز شنبه هیچ کاری نکردم اما...
-
وقتی ددلاین کلافه م میکنه
جمعه 21 اسفند 1394 00:28
میتینگ امشب هم برگزار شد و من برعکس دفعه قبل دستم پر بود و از صبح دو سه تا شکل درست و حسابی تولید کرده بودم. با این حال الان احساس خوبی ندارم اون هم به این دلیل هست که دکتر ش میخواد یه بخش بزرگی از مقاله رو بعلت اینکه تعداد صفحات رو خیلی زیاد کرده، حذف کنه؛ البته کارش منطقی هست و من موافقم باهاش اما مسئله من در مورد...
-
حالات استثنایی
پنجشنبه 20 اسفند 1394 01:56
تو این پروژه هایی که تا حالا با دکتر ش کار کرده ام، عجیب غریب ترین اتفاقات رخ میدن. یعنی مثلا اگر تو یه آزمایشی احتمال رخداد یه حالت استثنا یک در میلیون باشه، قطعا تو پروژه رخ میده و من این وسط مبهوت و متحیر میمونم که این یعنی چی؟! از هفته قبل که تلاش میکردم شکل های درخواستی رو تولید کنم، با وضعیت عجیب غریبی برخورد...
-
بی ذوقی
دوشنبه 17 اسفند 1394 23:41
چند روزی هست که با تموم شدن کار خودم که داشتم انجام میدادم، تنها کار دکتر ش تو دستم مونده و دارم انجام میدم. عجیب هم که این کار من رو حرص میده و لجم رو در میاره. یه جاهاییش رو که دکتر ش ازم خواسته در موردشون بنویسم، اصلا بلد نیستم و مجبور شدم که کلی مطالعه بکنم. در مورد اینا خیلی غر نمیزنم برای اینکه یادگیری اینا برام...
-
من یک لیدر هستم! خخخخ
یکشنبه 16 اسفند 1394 12:39
با وجود اینکه دیروز مشهد تعطیل بود، دیروز عصر کلاس زبان ها باز بودن و من این موضوع رو ساعت 13 فهمیدم. تا همون ساعت 13 هم بخاطر درد کتفم و امید به تعطیلی کلاس زبان، تکلیف هام رو انجام نداده بودم. خوندن و خلاصه کردن اون کتاب بدجوری حالم و وقتم رو گرفت؛ بعدش هم که جمله سازی برای idiom ها و proverb ها ماجرای خودش رو داشت...
-
محیط اختصاصی
شنبه 15 اسفند 1394 01:57
مهمونی مون به خوبی برگزار شد و ساعت 6:30 عصر مهمون ها رفتن. واقعیتش خیلی خیلی خسته شدم واز حوالی ساعت 4 هم کتف سمت راستم بدجوری درد گرفته. بعد از رفتن مهمون ها، با همون درد کتف، یه مقدار در جمع و جور و شستن ظرفهای میوه کمک کردم و بعدش یه مقدار خوابیدم. اما واقعا خوابی نبود که خستگیم در بره چون تو خواب درد کتفم رو حس...
-
نتیجه ویدئوچت
جمعه 14 اسفند 1394 01:13
امشب با دکتر ش و Ian ویدئوچت کردیم؛ یادتون هست که تو پست قبل گفتم که بقیه پروژه از عهده من خارج هست؟ چقدر بده که آدم ضایع بشه! الان دکتر ش یه عالمه کار تولید کرد که کاملا در حیطه من قرار میگیره!!! از ویرایش متن و تغییرات فصل ها گرفته تا اضافه کردن مطالب جدید. این وسط Ian هم نظر میداد!! یعنی یکی دو بخش رو Ian اضافه...
-
کلاس زبان جدید
پنجشنبه 13 اسفند 1394 00:19
طی دیروز و امروز کار خودم رو تقریبا نهایی کردم و اصلا روی پروژه دکتر ش وقت نذاشتم حتی با اینکه Ian ایمیل زد و یکی دو تا شکل رو فرستاد و همچنین سخنرانی دکتر ش تمام شد!! با خودم قرار گذاشته بودم که کار خودم رو قبل از اینکه اون پروژه دکتر ش تمام وقتم رو پر کنه، تموم کنم. صبح دیدم که دکتر ش به Ian جواب داده و ازش تشکر...