امروز عصر خونه خاله ام مراسم ختم انعام برپا بود و مهمون های زیادی اومده بودن. اما بشنوید از حاشیه های این مراسم:
پلان اول:
یکی از همسایه ها از فرد پذیرایی کننده در مورد خانواده اش سوال کرد. یعنی خودت چکار میکنی، خواهر و برادرات چکار میکنن و اینکه کدوم ازدواج کردن و این حرفها. وقتی صحبت به یکی از برادرها رسید، شخص سوال شونده در جواب گفت که برادرم هنوز مجرد هست. طرف مقابل هم صرفا سری تکون داد و حرفی نزد. هنوز اون فرد سوال شونده که داشت پذیرایی میکرد، از جلوی اون خانم دور نشده، خانم بغلی که همسایه شون بود، به خانمی که داشت در مورد خانواده سوال میکرد، گفت که پسرشون قبلا یه بار ازدواج کرده و الان جدا شده. اون خانم هم با ریلکسی گفت که این که مشکلی نیست و دیگه این مسائل توی همه خانواده ها هست. واقعیتش ذهنم به این موضوع مشغول شد که به اون خانم چه ربطی داشت که بیاد اطلاعات دقیق رو به اون فرد بِده؟ اینجور رفتارها و بازگو کردن مسائل خانوادگی دیگران واقعا زشت هست.
پلان دوم:
با یه دختر 9 ساله مواجه میشم و در حالیکه پدر و مادرش رو میشناسم و میدونم که آدم های محترمی هستن، این بچه سلام نمیکنه؛ بعد از اینکه بهش سلام میکنی و حالش رو میپرسی، اول با چشم و ابرو از خودش ادا و اطوار در میاره و بعد هم پاش رو به حالت لگد میاره بالا !!! اصلا انتظار چنین رفتار بی ادبانه ای رو از بچه این خانواده نداشتم. در این حال تاسف خوردم به حال این بچه که پدر و مادرش هنوز نتونستن بهش آداب روبرو شدن با افراد رو آموزش بِدَن. همیشه از بچه های اینجوری بدم میاد.
پلان سوم:
شخصی که قرار بود برای اجرای مراسم بیاد، کلا نیامد و افراد فامیل خودشون سوره انعام رو با همراهی هم ختم کردن. خاله ام که خیلی عصبانی بود، میگفت هفته پیش با این خانم قرار گذاشتم و دیشب هم برای یادآوری باهاش تماس گرفتم. حتی از اونجایی که درونم دلشوره داشتم، موقع ظهر زنگ زدم خونشون که از قضا همسرش میگه که خانمم الان خواب هست و من بهش میگم که شما زنگ زدید. نتیجه اینکه وقتی نیمساعت از تایم توافقی گذشت و خاله ام با خونشون تماس گرفتن، همسرشون اعلام میکنن که خانمم رفته حرم!!! امیدوارم که زیارت شون در حالی که بدقولی کرده و حدود 60 نفر آدم رو گذاشته سرِ کار، قبول باشه!
از آخر به اول:
تازه من جای خاله ات از این به بعد اگر خواستم همچین برنامه هایی داشته باشم از همون اول به مهمونها میگم یا علی خودتون مراسم را دست بگیرید که نیاز به مبصر نیست تازه پولش هم میدیم برای کار خیر و انشاالله همه ی جمع توی اون کار شریک باشند.
یا نمیدونستم کی باید سلام کنم یعنی طرف را که میدیدم دهنم قفل میشد و انگار منتظر نشونه باشم تا سلام بگم
خلاصه من همچین فاجعه ای بودم
3- اتفاقا چه خوب شد که خانمه نیومد ، بهتر ! خودتون خوندید و حرف اضافی هم نشنیدید
2 - وای نگو سمیرا جان! واقعا یعضی بچه ها یه وقتهایی یه کارهایی میکنند که نمیشه بر والدین خرده گرفت ، مطمئن باش یه دوره لجبازی زودگذره و اگر چند سال بعد یه خانم باکلاس دیدی اصلا تعجب نکن. من خودم اول راهنمایی بودم یه موقع هایی پشت سر مامانم قایم میشدم
1- نظری ندارم، دیگه بیشعوری شاخ و دم که نداره
در مورد رفتار اون بچه، واقعیتش من با سلام نکردنش مشکلی نداشتم، با لگد زدنش مشکل داشتم. برخی از بچه ها بخاطر خجالت کشیدن سلام نمیکنند اما این بچه ای که من میگم، پررو است و حرف های اضافی زیاد میزنه.
عزززززززززززززززززززیزم تعجبت از چیزهایی که دیدی معلومه زیاد قاطی جمع های فامیلی و اینجور مراسم نمیشی!
اینقدر ازین حرکات خاله زنک بازی تو مراسم زیاده که ادم واقعا بعضی وقتا زده میشه
با سلام
من پایان نامه ام در زمینه داده کاوی با ترکیب شبکه عصبی و متاهیوریستیک است
با توجه به تجربه ای که شما دارید برای مقاله نوشتن بهتر نیست چند مقاله را پیاده سازی کنیم ؟
اگر این روش درست است سایت یا جایی را میشناسید که در این زمینه اطلاعاتی داشته باشد؟
ممنون از پاسخ شما
سلام دوست عزیزم
من در رابطه با موضوعی که گفتید، اطلاع خاصی ندارم.
موفق باشید
واقعا زیارتشون قبول !!!!!!!!!!!!
دیشب خاله ام میگفت که بهش زنگ زدم که چرا نیامدی، گفته مگر فردا شب نبوده؟!
تازه بعد از این همه تماس و یادآوری، روزش رو اشتباه کرده!
سلام
اره رفتارهای ناهنجار مثل دروغ فضولی و دوبهم زنی زیاد شده. مثلا مسلمون هم هستیم
سلام دوست عزیزم
آره، متاسفانه
کاش خودمون رعایت کنیم و به نزدیکان خودمون هم بابت اینجور رفتارها تذکر کوچیکی بدیم.