-
حواشی ذهن من
جمعه 13 شهریور 1394 01:17
بعضی وقتها ذهنم خیلی درگیر حواشی میشه؛ حواشی این روزهای ذهن من عبارتند از: 1- بحث قیمت خودرو در کشورمون و تفاوت چند برابری قیمت ماشین های خارجی در ایران و کشورهای دیگه؛ اینکه مردم مون با سرانه درآمد خیلی خیلی پایین تر، برای سوار شدن یک ماشین خارجی (حتی معمولی) چندین برابر نرخ اون ماشین تازه به قیمت دلار آزاد رو پرداخت...
-
استاد اجباری
دوشنبه 9 شهریور 1394 18:21
امروز با یکی از دوستام در مورد هیئت علمی شدن حرف میزدم. کلی در مورد مسائل پشت پرده ای که گرفتارش شده حرف زد؛ از افرادی که گفت که شرایط اصلی استخدام در دولت رو حتی نداشتن اما با دست های پنهان در دقیقه 90 اسم شون توسط دانشکده ها برای استخدام رد میشه و سریع تر از اون چیزی هم که آدم فکرش رو بکنه، حکمشون میاد! از نامردی...
-
سی سالگی
شنبه 7 شهریور 1394 15:47
امروز صبح زود مسافرامون رفتن؛ 9 نفر آدم بزرگ بودن (خانواده عَموم به همراه خانواده پسرشون و دو نفر دیگه از اقوام) و واقعا خسته شده بودیم. قبلا مسافرای بوشهری مون بیشتر کمک دست بودن اما این مرتبه واقعا کمک چندانی در پذیرایی نمیکردن و بار اصلی روی دوش من و مامان و خواهرم بود. این مدت هم اصلا وقت نکردم که فعالیت مثبتی...
-
دموکراسی در خانواده
دوشنبه 2 شهریور 1394 19:30
همیشه فکر میکردم انتظاری که آدم موعدش رو ندونه سخت تر از انتظاری است که آدم موعدش رو میدونه. حالا به این نتیجه رسیدم که اشتباه میکردم، انتظاری که موعدش دور هست، خیلی خیلی سخت تره برای اینکه انگار زمان متوقف شده و جلو نمیره. وقتی آدم موعد انتظار رو نمیدونه، امید داره که موعدش هر لحظه فرا برسه. البته این نکته هم مهمه که...
-
لجبازی
جمعه 30 مرداد 1394 01:27
دو سه روزی هست که یه مقدار گرفتار بودم. دیشب هم برای شام مهمون داشتیم و اصلا فرصت نکردم بیام اینجا و چیزی بنویسم. مرداد هم داره تموم میشه و شهریور میرسه. این روزها با کوچکترین اشاره ای ذهنم پر میکشه به پارسال و عجیب که احساس افسردگی میکنم. دلم برای پارسال و روزهای هیجان انگیزش عجیب تنگ شده است. یه وقت هایی خودم هم با...
-
خیری از همراه اول
سهشنبه 27 مرداد 1394 02:11
دو سه روزی بود که چندین پیامک از طرف همراه اول با مضمون زیر دریافت میکردم: «مشترک گرامی، شما می توانید تا پایان ماه جاری، هدیه یک روز مکالمه رایگان درون شبکه مربوط به طرح شتاب در پرداخت را به یکی از روش های زیر فعال کنید....» واقعیتش من هیچوقت به اینجور پیامکها اعتمادی نداشتم تا اینکه دیروز تصمیم گرفتم از طریق سایت...
-
حساسیت
دوشنبه 26 مرداد 1394 02:41
چند روزی هست که حساسیتم به شدت عود کرده است و عطسه های پشت سر هم و آبریزش بینی حسابی اذیتم میکنه و من نمیدونم چرا اینقدر لجبازم و هیچ قرصی نمیخورم؟! معمولا هر سال حساسیتم با مصرف چند تا آنتی هیستامین خوب میشه، البته بگذریم که دو سال قبل اوضاع با آنتی هیستامین خوب نشد و یکی دو تا قرص لوراتادین همه چیز رو روبراه کرد....
-
چند هندوانه با یک دست
جمعه 23 مرداد 1394 02:47
تا به حال به یاد ندارم که مثل این روزها از برداشتن چندین هندوانه با یک دست احساس سردرگمی کرده باشم. مسئله اینجاست که تک تک فعالیت هام نیاز به تمرکز و زمان داره و من هنوز نتونستم این موضوع رو مدیریت کنم که واقعا ناراحت کننده است چون شب که میشه یاد میفته که فلان کار رو سه روز هست که اصلا بهش دست نزدم و این موجب افزایش...
-
افسردگی
دوشنبه 19 مرداد 1394 02:47
نمیدونم چرا این روزها وقت خیلی کم میارم؟! فیلم دیدنم هم حداکثر میشه 3 ساعت؛ در شبانه روز هم حداکثر 8 ساعت میخوابم؛ با این حساب 13 ساعت دیگه می مونه. از این 13 ساعت هم حدود 4 ساعتش صرف خوردن غذا و میوه با دیگر اعضای خانواده میشه و در نهایت 9 ساعت می مونه. وب گردی الکی هم در حد نیمساعت در روز میشه و بطور خالص 8 ساعت و...
-
گوشه گیری
چهارشنبه 14 مرداد 1394 00:02
نمیدونم چرا حس میکنم که کلا گوشه گیرتر شدم. امروز بعد از 10 روز مجبور شدم که از خونه برم بیرون (آخرین مرتبه همون باغ خاله ام بود که رفتیم). اون هم بدترین موقع روز، یعنی ساعت 13 ظهر. البته کارم خیلی طول نکشید و ساعت 15 برگشتم خونه اما وقتی برگشتم خیلی کلافه بودم. کلافگیم هم بخاطر گرما و ترافیک و شلوغی است. البته بگم که...
-
یادگیری یه چیز جدید
جمعه 9 مرداد 1394 01:10
دیروز (چهارشنبه) بالاخره تمرین سنتور رو از نو آغاز کردم. یه ربع اول در نت خوانی و تطبیق نت ها با دستگاه خیلی مشکل داشتم اما وقتی شروع به نواختن کردم، خیلی چیزا یادم اومد. طی دیروز (چهارشنبه) و امروز (پنجشنبه) 4 تا آهنگ کوتاه رو کامل یادم اومد و میتونم اونا رو بزنم. وقتی هم که برای تمرین سنتور گذاشتم فعلا دو تا نیمساعت...
-
سنتور
چهارشنبه 7 مرداد 1394 01:40
من از وقتی از آمریکا برگشتم، کلا روی زمین میشینم و کار میکنم اون در پوزیشنی که لپ تاپم روی پام هست و این هم دقیقا طبق عادتی هست که از اونجا با خودم سوغات آوردم! روبروی جایی که تو اتاق مینشستم، جعبه سنتورم بود. جعبه ای که آخرین بار موقع عید نوروز درش رو باز کردم و یه دستی روی سنتور کشیدم و دوباره درش رو بستم. آخرین...
-
تست های آماری
سهشنبه 6 مرداد 1394 03:19
یک ضعف بزرگی که من دارم و البته در نتیجه برنامه آموزشی غلط دانشگاه ها یا دقیق تر وزارتخانه هست، اینه که هنوز به روش های ارزیابی نتایج اِشراف ندارم. منظورم از روش های ارزیابی بیشتر روش های تست آماری هست که هر کدوم برای خودشون یه ماجرایی دارن و من با کلی تلاش و دیدن مقالات تازه یه چیزایی ازشون سر در میارم اما اگر کسی...
-
خروج از چهاردیواری
شنبه 3 مرداد 1394 02:15
یه چند روزی هست که اصلا درست کار نکردم. مقصر اصلیش هم بازیگوشی خودم و سریال Lost هست! من در مورد دیدن Lost اشتباه کردم، نباید شروعش میکردم. مشکل اینجاست که برای وضعیت من همون سریال هایی که هر قسمت یه ماجرا رو دنبال میکنن، بهتر هست. سریالهایی مثل Lost یا Prison break یک داستان دنباله دار و جذاب دارن که معمولا هر قسمت...
-
بعد از یکسال
سهشنبه 30 تیر 1394 02:04
امروز صبح وسط خوابم یه ایمیلی رو دیدم که چندان دلچسب نبود اما میشه بهش خیلی مثبت نگاه کرد. اونقدری هم ذهنم رو مشغول کرد که دو ساعت بعدی خوابم ناخودآگاه به اون فکر میکردم. پیامد اون ایمیل این بود که امروز کاری انجام ندادم که خودم از خودم احساس رضایت بکنم. اما خیلی به خودم سخت نمیگیرم، مشکلی نیست امروز عصر با یکی از...
-
تفریح این روزهای من!
دوشنبه 29 تیر 1394 02:18
یه چند وقتی میشه که بخاطر همون مقاله کنفرانسی که گفته بودم، کل زندگیم بهم ریخته بود. منظورم اینه که تمام کارها، بجز فیلم دیدن ، رو بخاطرش تعطیل میکردم! البته این کار به دلیل علاقه بیش از حد به اون مقاله و پژوهش نبود بلکه بخاطر این بود که اون کارهای دیگه انجام دادنشون برام سخت تر از سر و کله زدن با اون مقاله بود! دیشب...
-
قانون نانوشته و لازم الاجرا
سهشنبه 23 تیر 1394 21:32
تو این دو سه روزی که اینجا نیامدم، مشغله ام یه کم زیاد بود و البته دنبال کردن مذاکرات هم جزئی از این مشغله بود! خوشحالم که بالاخره تونستیم با رعایت خط قرمزهای نظام با دنیا تعامل کنیم و همه توافق هسته ای رو تبریک میگم؛ امیدوارم که خیر و برکتش رو در کشورمون همه بتونیم احساس کنیم و صرفا لفظی و کلامی نباشه. دیروز صبح...
-
کمی بخندید!
شنبه 20 تیر 1394 14:11
به نظر میرسه که ادامه مذاکرات چندان هم خوشایند نیست؛ بهرحال، امیدوارم که بهترین نتیجه برای کشورمون رقم بخوره. دیروز بلاخره هر جور بود اون مقاله ای رو که میخواستم برای اون کنفرانس بفرستم تمام کردم. واقعیتش مقاله خوبی شده و خودم از کیفیتش راضی هستم اما اون کنفرانس سطحش خیلی بالاست و مقاله ها به سختی اکسپت میشن. این...
-
بی نظمی در خواب
چهارشنبه 17 تیر 1394 20:57
یکی دو روزی هست که بخاطر احیاها و البته بی نظمی خودم، خوابم کلا از شب به روز منتقل شده و تازه ساعت 5 صبح میخوابم. البته بگذریم که بخشیش تقصیر خودمه، مثلا دیشب (یعنی همون صبح!) که خواستم بخوابم ادامه سریال covert affairs رو نگاه کردم و اون هم به جای حساسش رسیده بود و من که قبلش خواب آلود بودم، چشم هام کاملا باز شد و...
-
اعتراض کردن
دوشنبه 15 تیر 1394 08:34
این روزها تو این فکر هستم که چرا در جامعه مون شیوه درستی برای اعتراض نداریم و اگر هم هست چرا به ناهنجاری ها اعتراض نمی کنیم؟! اینکه چرا این بحث رو شروع کردم، برمیگرده به خبر اینکه امام جمعه مشهد «آیت ا... علم الهدی» افرادی رو که به کنسرت میرن هوسباز و شهوت ران خوانده است! این واقعا یک توهین عمومی است و من هنوز جایگاه...
-
دوباره آرامش!
شنبه 13 تیر 1394 11:07
دو سه روز گذشته، روزهای سختی برام بودن. قرار بود که فردا ددلاین یه کنفرانس باشه و تا همین امروز صبح تمدیدش نکرده بودن و از اونجایی که کنفرانس بسیار سطح بالا و معروفی است، احتمال تمدید نشدنش وجود داشت (یه بار به انتظار تمدید یه کنفرانس نشستم و کنفرانس بعلت تعداد زیاد مقالات ارسالی تمدید نشد و من ضایع شدم حسابی!!)....
-
فراموشی
جمعه 12 تیر 1394 11:27
از دیروز تقریبا تونستم ماجرای اضافه شدن یه استاد دیگه رو بدست فراموشی بسپارم و اصلا بهش فکر هم نکنم. تو این دو سه روز گذشته نمیدونم چه اتفاقی افتاده که من تو ذهنم از هر کسی که یاد میکنم، یه خبری ازش میشه! دیگه دارم به خودم ایمان میارم!! الان اومدم یه نکته کوچیک بگم و برم: چند وقت قبل من یک کتابی رو که از روی اون تدریس...
-
وقتی یه نفر جفت پا وارد پروژه میشه
چهارشنبه 10 تیر 1394 19:14
نمیدونم چه حکمتیه که درست در لحظه ای که آدم فکر میکنه همه چیز سر جاش هست و به آرامی زندگی داره پیش میره، یه دفعه یه بحثی، ماجرایی پیش میاد که تمام اون آرامشی رو که آدم بعد از مدتها بدست آورده با خودش میبره و چیزی ازش نمی مونه! دو سه هفته قبل بود که متوجه شدم استاد راهنمام تابستون بازنشسته میشه، اولش فکر کردم که یه...
-
شروع دوباره رمان
دوشنبه 8 تیر 1394 21:08
از دیروز دارم یه سری تست های جدید رو انجام میدم که البته پردازش اولیه داده هام هم خیلی طول میکشه و بدجوری آدم رو خسته میکنه. بعنوان مثال پیش پردازش یه بخش از داده ها حدود 3 ساعت و نیم طول کشید و بعد از یکساعت بالا و پایین کردن داده ها، تازه فهمیدم که در روند تولیدشون خطایی رخ داده!! از دست خودم عصبانی هم نشدم، و بعد...
-
یکنواختی زندگی
شنبه 6 تیر 1394 20:22
این روزها که ماه رمضان هست، برنامه زندگی من هم نسبتا بهم ریخته است مخصوصا بعد از افطار. فیلم های بعد از افطار رو بعضی وقتها نگاه میکنم و خیلی روی دیدن اونا تاکیدی ندارم و البته این موضوع در مورد خندوانه هم صادق هست. این روزها وقتم رو دارم برای یه موضوعی میزارم که قبلا جسته و گریخته راجع بهش میدونستم اما تازه الان دارم...
-
50 روزی که گذشت
جمعه 5 تیر 1394 11:02
سلام به همگی حدود 50 روزی میشه که به علت خرابی سرورهای بلاگفا امکان گذاشتن پست در وبلاگ فراهم نبود. تو این 50 روز اتفاق های زیادی افتاده، مثلا 13 اردیبهشت با مامانم رفتیم تهران که من برم کارهای مربوط به تسویه حساب فرصت مطالعاتیم رو انجام بدم و نمایشگاه کتاب برم و البته با مامانم به عیادت داییم که مریض بود، بریم. همون...
-
من از این به بعد میام اینجا!
جمعه 5 تیر 1394 10:59
از امروز دیگه میام اینجا برای نوشتن. با اون مشکلی که برای بلاگفا پیش اومد و بخشی از پست ها رو از دست دادم، خیلی حس خوبی بهش ندارم و برای همین دارم میام این خونه دیگم!!