مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

خواب کافی

این روزا در مورد کارهای دکتریم اتفاق های ریز خوبی افتاده که برای من مهم بودن اما ترجیح میدم که اینجا حرفی نزنم.

تو این روزهای اخیر واقعا خسته بودم، یعنی از همون روز سه شنبه که با خواب آلودگی رفتم سر امتحان بچه ها تا همین امروز بعد از نهار وضعیتم مثل همون روز بود. مشکل این بود که تو این مدت خوابی نداشتم که واقعا خستگی بدنم رفع بشه، یعنی مثلا بعد از 6 ساعت مجبور بودم با حالت خواب آلوده بیدار بشم و شروع به کار کنم در حالی که اگر اون 6 ساعت میشد 7 ساعت، کاملا سرحال میشدم. دیشب بعد از کلاس زبان و امتحان midterm دیگه اونقدر خسته بودم که 21:45 از شدت خستگی خوابم برد و ساعت 22:30 مامانم من رو برای شام بیدار کرد که با یه قیافه خیلی بهم ریخته رفتم سر شام. بعد از شام اما توان کار کردن و بیدار موندن رو نداشتم و رفتم تو رختخواب. بگذریم که تا نزدیکای ساعت 1 نه خوابم می برد و نه توان بلند شدن و فعالیت کردن داشتم (یه جورایی بدخواب شده بودم).

دوباره ساعت 7 صبح بیدار شدم تا برگه سوال امتحان هفته آینده رو آماده کنم و ساعت 8 هم که امتحان بچه ها بود و من خودم رو حوالی 8:30 رسوندم اونجا. بعد از 6 ساعت خواب، باز هم قیافه ام خسته و خواب آلود بود. بعد از برگشت خیلی خوابم می اومد اما خودم رو مجبور کردم که بیدار بمونم و بعد از نهار اساسی بخوابم تا واقعا خستگیم تمام بشه. خوشبختانه 3 ساعت خواب کافی بود تا خستگی های تمام این روزای پرمشغله از بین بره. البته خستگیم از بین رفته اما مشغله ها بجای کمتر شدن، بیشتر هم شده و حتی از شواهد امر (فعالیت دکتر ش روی DropBox) پیداست که یکی دیگه از پروژه های آمریکا قراره فعال بشه! (هنوز ایمیلی ازش دریافت نکردم اما فکر کنم به زودی خبرش برسه)

باز هم مشکلی نیست و من همچنان از این وضعیت استقبال میکنم!!! 

کار کردن با دکتر ش اگرچه فشار کاری رو به شدت بالا میبره، اما واقعا لذت بخش هست.

پ.ن. راستی امروز برای تعیین تکلیف خودم در مورد یه موضوعی به دکتر ف زنگ زدم. نیمساعتی با هم حرف زدیم و خوشبختانه دکتر ف همون چیزی رو گفت که من میخواستم. بعد از این مکالمه نسبتا شاد هستم چون موضوع برای من اهمیت زیادی داشت.

بعدانوشت (ساعت 1:10 بامداد جمعه 25 دی ماه). الان دوباره ذهنم اونقدری خسته هست که می بینم کاری رو که حداقل یکساعت هست دارم انجام میدم، اشتباه انجام دادم و دوباره باید از اول درستش کنم!!  دیگه میخوام بخوابم، اینجوری به نتیجه نمیرسم!

بعدانوشت 2 (ساعت 21:10 جمعه 25 دیماه). از صبح دارم اون کاری رو که دیشب اشتباه انجام داده بودم، انجام میدم. تمامی هم نداشتن و بدجوری خسته ام کرده بودن. با کلی زنگ تفریحی که برای خودم درست کردم، بالاخره همین الان تمام شدن!!

نظرات 7 + ارسال نظر
. سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 11:02

سلام
نکنه دوره کارشناسی همکلاسی بودیم ها!!!!!!!!!!! نه نه

سلام

. دوشنبه 28 دی 1394 ساعت 07:47

سلام
هنوز خوابین و بیدار نشدین
بابا صبح دو روز بعد شده. نه تایید کامنتی نه حرفی نه کلامی
نکنه هنوز زنگ تفریحه ایکیوسان
برچرد دیچه(مثلا ترکی بود)

سلام
اصلا این شبها درست نخوابیدم که بخوام بیدار بشم!!

..... یکشنبه 27 دی 1394 ساعت 19:48

سلام
باآرزوی روزای پراز مشغله شیرین

یه سوال شاید خنده دار هم دارم،بنظرتون معدل 16 ترم اول کارشناسی تو صنعتی اصفهان رشته مواد چطوره؟

سلام دوست عزیزم
سوالتون خنده دار نیست؛ باید به معدل بقیه دوستاتون نگاه کنید و در واقع ببینید که معدل شما نسبت به متوسط معدل بچه های هم رشته خودتون چقدر فاصله داره.
معدل خود من هم در دوره کارشناسی دانشگاه فردوسی 16 بود.

. شنبه 26 دی 1394 ساعت 07:51

سلام
حالا دیگه ترجیح میدی به ما نگی؟؟؟/

سلام
هنوز خبری نیست، اگر خبری شد میگم

یاوه گو جمعه 25 دی 1394 ساعت 23:23 http://prate.blogsky.com/

فقط همین؟!

آره

سمانه جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:17

سلام سمیرا!
چه خوب که کارهات روی غلظک افتاده؟ اما چرا اینجا حرفی از دست آوردهات نمی زنی؟!
باور کن ما هم امیدوار می شیم و انگیزی می گیریم! برات ایت الکرسی هم می خونیم

سلام سمانه جان
هنوز دستاوردی نیست
خبری شد حتما میگم
موفق باشی عزیزم

الیسما جمعه 25 دی 1394 ساعت 19:21

سلام خانم دکتر عزیز وای یعنی من این ترم فهمیدم خستگی، بی خوابی، مشغله ذهنی یعنی چی....
خدا رو شکر که همون چیزی که میخواستین از دکتر شنیدین انشاله همیشه خبرها و حرفهای خوب بشنوین عزیزم

سلام عزیزم
انشاالله که خدا بهتون توان و انرژی مضاعف بده
موفق باشی دوست خوبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد