مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

سرماخوردگی شدید

دیروز رفتم پیش دکتر و دکتر گفت جواب تست تنفسی رو دقیق نگاه کرد. هیچ مشکلی نبود و هیچ دارویی نداد و گفت همون قرص های قبلی رو بخور تا تموم بشه. خوشبختانه مشکل تنگی نفسم هم به کلی رفع شده اما این وسط دو سه روزی هست که به شدت سرماخورده ام. حالم افتضاح افتضاح هست. کلا گیج هستم و توان کار کردن و تمرکز کردن رو ندارم. دیروز هم اولین جلسه کلاس زبان بود که بچه ها ازم شیرینی خواستن که ماجرا رو موکول کردم به هفته بعد تا هم سرماخوردگی خودم خوب بشه و هم مطمئن بشم که این ترم کلاس ها دو روز در هفته تشکیل خواهد شد نه سه روز! (معلم مون گفت که باید با موسسه راجع به این موضوع هماهنگ کنه و سه شنبه خبرش رو بهمون میده)

بقیه موارد تقریبا امن و امان هست و البته من تو این سه چهار روز گذشته با یه بخش جدید از علم مربوط به کارم آشنا شدم که هیچوقت حوصله نمیکردم در مورد اون مطالعه کنم. بخش بسیار جالبی هست و من کلی ویدئو از یو ت.ی.وب دانلود کردم و دیدم.

دیروز که تو کلاس زبان اول کلاس هر کسی راجع به یه موضوع روزمره اش حرف میزد، من این موضوع رو مطرح کردم و گفتم که از طریق این ویدئوها خیلی سریع یه موضوع رو یاد گرفتم. در اونجا معلم کلاس زبان مون ازم پرسید مشکلی در مورد فهمیدنش نداشتی؟ که پاسخ من هم منفی بود و گفتم همه چیز برام واضح بود؛ بعد خودش خاطره ای از دوستش تعریف کرد که میخواسته از روی این ویدئوها یه نرم افزار جدید یاد بگیره و حسابی حال این رو گرفته بوده برای اینکه به این میگفته تو گوش کن و به من بگو الان داره چی میگه و برام بنویس!!

راستی، یکی از پسرا تو کلاس، زبان انگلیسی رو مثل هندی ها حرف میزنه. این رو من از همون جلسه اولی که اومد، احساس کردم. جالبه بدونید که هفته پیش فهمیدم که این در شرکتی کار میکنه که افراد خارجی و عموما هندی یکسره اونجا هستن و این در اون شرکت مدام با هندی ها حرف میزنه! این رو گفتم تا دستتون بیاد که لهجه های ناجور انگلیسی در دنیای اطراف تا چه اندازه میتونه روی آدم تاثیر منفی بزاره. سعی کنید فیلم آمریکایی یا بریتیش زیاد ببینید و اگر حوصله داشتید، برخی جملات رو باهاشون تکرار کنید.

نظرات 16 + ارسال نظر
در مورد بحثی که پیش اومده: جمعه 21 خرداد 1395 ساعت 18:17

خب منظور از رشد علمی هم همین تفاوت های گذشته و حاله، پس سرعت و رشد علمی ایران بیشتره. آمار رو هم فقط خود ایران نگفته، این ها اعتراف هاییه که خود اون طرفی ها کردند....
صنعت ایران هم در هر حدی که باشه، باز هم امکان رشدش با لینک صنعت و دانشگاه (از طریق پروژه مشترک استاد راهنما) ممکنه.
در مورد صحبت آخر هم: اتفاقا عین واقعیته و امکان پذیر؛ و به فرض که بعضی مسئولین اونطور که باید اقدام نکنند، این مسأله تحت تأثیر مستقیم مسئولین نیست و به خیلی عوامل دیگه ربط پیدا می کنه و به راحتی هم می تونه اتفاق بیفته. خود دانشگاه و صنعت هم باید یه اقدامی در این زمینه بکنند که بعد عکس العمل مسئولی رو ببینند....
به هر حال در یک کلام، ایران و کشورهای غربی تو یه شرایط نیستند (طبق کامنت قبلی)، و اگر شرایط معادل سازی بشه، باید گفت که ایران خیلی بهتر و جلوتر داره عمل می کنه و آینده ایران از این هم روشن تره....

آسمان سه‌شنبه 18 خرداد 1395 ساعت 18:26

سلام سمیرا جان
منم دوست دارم ازت تشکر کنم

سلام دوست خوبم
لطف دارید

در مورد بحثی که پیش اومده: دوشنبه 17 خرداد 1395 ساعت 19:08

آمریکا سرعت رشد علمش به اندازه سرعت تولید علم تو ایران نیست؛ و تازه این مقدار پیشرفتش هم بیشتر مربوط به پایه های گذشته اش و به دلیل تکنولوژی هاییه که برای بعضی علوم لازمه. وگرنه برای یک سری علوم که نیازی به تجهیزات خاص ندارند، آمریکا و سایر کشورهای اینچنینی حرف خاصی برای گفتن ندارند. بماند که طبق گفته خیلی از صاحب نظران، میشه در این رابطه بحث کرد که بودجه تولید چنین ملزوماتی از کجا میاد....
این نکته هم باید اضافه کرد که چیزهایی که تو کشورهای غربی پیشرفت علمی حساب میشه و خیلی سر و صدا می کنه و جوایزی بهش اختصاص میدن و جهانیش می کنن و ....، تو ایران هم نمونه های هم سطحش شاید باشد، اما صداش در نمیاد (که البته شاید باید بیشتر توجه کنند). اما در این شکی نیست که اگر ایران بخواد اونطور که باید سطح علمیش رو افزایش بده (که همینطور هم انتظار میره....)، باید اساتید با صنعت همکاری داشته باشند، و کلا توجه بیشتری به محیط های علمی بشه. مثلا من همیشه برام سواله که چرا نباید به دانشجوی دکتری تو ایران حقوق بدن؟ و یا هر دانشجوی دکتری برای خودش یک دفتر و میز و کامپیوتر مستقل داشته باشه؟ این واقعا جای سوال داره....

خیلی مختصر بگم که علم آمریکا عملی است در حالی که علم ایران صرفا تئوریک و خام هست و من جمله اول تون رو اصلا قبول ندارم. یه وقتی تلویزیون خودمون آمار میدادن که مقالات دانشگاه های ایران مثلا 50 درصد رشد داشته است در حالی که آمریکا رشد خیلی پایین تری داشته! افرادی که دست اندر کار نبودن متوجه نقص این آمار نمیشدن. نقص این آمار اونجایی است که مثلا تعداد مقالات دانشگاه های آمریکا قبلا 100 هزار تا بوده و الان شده 110 هزارتا. مقاله های ایران قبلا 1000 تا بوده و الان شده 1500 تا!! بر این اساس آمریکا 10 درصد رشد داشته و ایران 50 درصد! (این اعداد صرفا جهت نشون دادن نقص جمله استفاده شده است وگرنه اعتباری برای این اعداد وجود ندارد)
در مورد پاراگراف دوم تون هم خیلی جای بحث هست! اول اینکه صنعت ما در خیلی زمینه ها اونقدری پیشرفته نیست که یه دانشجوی دکتری بخواد روی اون کار کنه و ازش مقاله در بیاره!!! ببینید تاکیدم روی مقاله است! فعلا سمت و سوی کشور به اون سمتی است که میخواد حتی شده با صدای طبل تو خالی در عرصه بین المللی حضور داشته باشه. اگر یه مدت مسئولین قانون مقاله دادن بچه های دکتری رو بی خیال بشن و پروژه های صنعتی رو بزارن جلوی بچه ها، مطمئنا در مدت زمان خیلی کوتاهی صنعت مون پیشرفت قابل توجهی میکنه و وضعیت کشور از همه لحاظ بهبود پیدا میکنه؛ اما اینا صرفا خواب و خیال هست چون مسئولین ما نشون دادن که به هر قیمتی میخوان اسم ایران جزو کشورهای تولید علم (همون مقاله آبکی) باشه و پیشرفت صنعتی خیلی مهم نیست.

دیمن شنبه 15 خرداد 1395 ساعت 14:50

آرزوی من اینه که نسل بعدی اساتید از مشکلات خودشون عبرت بگیرن و با حوصله و دانش بیشتری وارد این شغل بشن. پایان نامه هم از ارتباط با صنعت داشته باشن که درامد زایی و انگیزه برای اساتید و دانشجو فراهم کنه. در ایران جمعیت بسیار زیادی دانشجو دکترا هستن که اگر درست آموزش ببینن میتونن رتبه ایران رو از لحاظ تولید علم و سطح آموزش در سطح جهانی افزایش بده . البته در صورتی که آموزش اصولی و کاربردی باشه.

من هم امیدوارم اما خیلی مطمئن نیستم. تا زمانی که اقتصاد درستی نداریم و اساتید و دانشجوهای دکتری صرفا در یک مکان بسته دنبال پیشرفت میگردند به جایی نمیرسیم. آمریکا سریع پیشرفت میکنه چون حمایت مالی زیادی پشت سر اساتید و دانشجوهای دکتری شون هست؛ هر هفته سخنران هایی از خارج از اون دانشگاه برای ارائه روش ها و متدهای جدید میان و همچنین هر استادی در هر ترم حداقل در یکی دو تا کنفرانس و میتینگ رسمی شرکت میکنه. علم با راکد بودن پیشرفت نمیکنه بلکه نیازمند جلسات مباحثه و گردهمایی است.

گلسا شنبه 15 خرداد 1395 ساعت 11:05

چون من تو دوره ارشد زیاد دیدم که بعضی استادها خیلی خوب و به اندازه وقت میذارن برای دانشجو و بعضی ها (البته فقط بعضی ها) حتی شدید پیگیر کار دانشجو هستند، چون براشون نتایج تحقیق مهمه و .... اما تو دوره دکترا هنوز چنین موردی رو خودم مشاهده نکردم و نمی دونم همون اساتید، با دانشجوهای دکتریشون چطور رفتار می کنند!؟.... برام سواله که آیا این یه رسمه که تو دکترا انتظار میره که خود دانشجو بیشتر به تحقیق وارد باشه و استاد خودشو کنار میکشه؟ یا من هنوز با خلافش برخورد نکردم....
در واقع میخوام بدونم برای انتخاب استاد، تجربه استاد تو زمینه خاص پایان نامه خیلی مهمه؟ یعنی اون که تجربه داره، خیلی قراره کمک کنه و سود تجربه اش به دانشجو برسه؟ یا کلاً رسمه که برخلاف ارشد، دانشجو یکه تاز پیش بره و انتخاب استاد باتجربه زیاد تأثیرگذار نیست؟

ببینید مطمئنا دانشجوی دکتری نسبت به دانشجوی ارشد باید مستقل تر باشه.
از طرفی تجربه استاد در مباحث علمی مربوط به تز بسیار مهم هست؛ اگر چه که در اکثر مواقع دانش و تجربه استاد در اون زمینه خیلی به کمک دانشجو نمیاد اما حداقل استاد الفبای تز رو میفهمه و براش عجیب غریب نیست.
این موضوع دقیقا اتفاقی است که برای من افتاده و استادم الفبای تز من رو هم بلد نیست و این موضوع بسیار بسیار آزاردهنده است.

...Loading شنبه 15 خرداد 1395 ساعت 02:59

سلام
چقد با حوصله به کامنتا پاسخ میدید،مخصوصا به کامنت مهسا؛بخاطر با حوصله پاسخ دادنتون دکتر منم تشکر میکنم( :

سلام
ممنونم

گلسا جمعه 14 خرداد 1395 ساعت 13:38

جواب نداشت یا عجیب بود این سوال؟؟؟!!

عزیزم جواب داشت؛ من پاسخ رو نوشته بودم اما تاییدش نکرده بودم و موقع تایید کامنت جواب من پریده بود!
الان دوباره جوابم رو برات نوشتم.

مهسا پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 ساعت 23:55

مرسی دوستای خوبم سمیرا و سحر عزیز
ایشالا خدا کمکمون می کنه

خواهش میکنم
انشاالله خبرای خوب به سمتت سرازیر بشن

شکوه پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 ساعت 20:42

ممنون سمیرا جون چه قدر لطف کردی تو واقعا خوبی امیدوارم کارات به خوبی پیش بره
شرمنده عجب اشتباهیم کردم

لطف داری عزیزم
موفق باشی

گلسا پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 ساعت 18:11

واقعا برای من این سوال وجود داره که آیا توی مقطع دکتری، همه دانشجوها خودشون پایان نامه شون رو بدون کمک استاد پیش می برند؟ یعنی تو دکتری انجام پایان نامه کلا وظیفه دانشجو تلقی میشه؟ یا وقتی استاد خوب باشه و تو زمینه علمی حرفی برای گفتن داشته باشه، خیلی میتونه کمک کنه؟ میخوام بدونم بین دوستان و هم کلاسی هاتون افرادی هستند که با نظرات و راهنمایی های استاد، پایان نامه رو پیش ببرند؟ (اینکه مثلا مرحله بعدی کار چیه و چه نوآوری جدیدی تو این قسمت بذاریم و ....؟)

در ایران در 90 درصد اوقات بله! یا استاد بخاطر عدم مطالعه کافی، دانش لازم رو برای راهنمایی کردن نداره و یا کلا حال و حوصله کار کردن رو نداره و صرفا منتظر آخر ماه برای دریافت حقوق هست. این قضیه در خارج از کشور کاملا متفاوت هست و تقریبا همه اساتید به موضوع تز اشراف دارن و روند پیشرفت دانشجو رو ارزیابی میکنن اون هم بدلیل این هست که معمولا تزهای دکتری بخشی از پروژه های صنعتی شون هست که حتما باید به نتیجه برسه تا بتونن کسب درآمد کنن.
در مورد جمله آخرتون، واقعیتش خیلی کم پیش میاد که استاد بخواد دقیق در مورد مرحله بعد حرف بزنه هم در ایران و هم در خارج؛ در واقع وظیفه استاد نوعا کمک به پخته شدن ایده های خام دانشجو است و اینکه چطور میشه اون ایده رو اثبات کرد.

شکوه پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 ساعت 16:24

سلام سمیرا جان خوبی
ببخشید ممنون میشم به من راهنمایی کنید
من می خوام برای یک استادی که چند ماه قبل باهاش تماس داشتم ایمیل بفرستم و ازش سوالی بپرسم
می خواستم بپرسم اگر بهش بگم
I hope everithing is going well with you
خوبه ایا رسمی هست یا جمله مناسب تری برای احوالپرسی اولیه هست یا اصلا بهتره مستقیم سوالم رو بپرسم ممنون میشم راهنماییم کنی

سلام عزیزم
تا جایی که من اطلاع دارم جمله مناسبی هست (فقط دیکته everything مشکل داره)
من خودم معمولا از جمله
Hope this email finds you well.
استفاده میکنم.

سحر خطاب به مهسا پنج‌شنبه 13 خرداد 1395 ساعت 09:32

سلام.
خطاب به مهسا جان غصه نخور شرایط خیلی ها مثل شماست. من خودم سال ششم هستم، بعد از یکسال که مقاله ای را برای داوری فرستادم چند وقت پیش ریجکت شد و البته نوشته موضوع مقاله مناسب ژورنال ما نیست. فکر کن بعد از یک سال بدون هیچ کامنتی. من هم استاد ندارم و البته هر وقت مقاله ریجکت می شه استادم می گه بیا کار کن روی موضوع دیگه ولی خودش کاری نمی کنه . می گه کار خودت هست. من هم تنهام. امیدت فقط به خدا باشه. من هم همیشه برای همه بچه های دکتری از جمله سمیرا خانم دعا می کنم. از این به بعد برای شما هم دعا می کنم. شماها هم منو یادتون نره.

mask چهارشنبه 12 خرداد 1395 ساعت 11:13

سمیرا جان فیلترشکن چی استفاده میکنی و راضی هستی؟به خصوص برای یوتیوب من تا چندماه پیش از امکانی که توی کروم بود استفاده میکردم اما الان خیلی وقته اذیت میکنه و درست کار نمیکنه

همون س.ای.فو.ن فعلا برای من کج دار و مریز (!) کار میکنه.

خواننده قدیمی چهارشنبه 12 خرداد 1395 ساعت 07:35

راه پویندگان هم خوبه. اما شما که کلاس زبان لازم ندارین. کلاس بحث آزاد خوب نیست براتون؟

اتفاقا کلاس زبان از کلاس بحث آزاد مناسبتر هست؛ هنوز خیلی از کلمات general رو من نمیدونم و بعلت اینکه کلاس های عادی روی همه زمینه ها کار میکنن، مناسب هستند.

مهسا سه‌شنبه 11 خرداد 1395 ساعت 13:46

سلام
دلم می خواست یا یکی دردل کنم دیدم شما شرایط منو درک کنید شاید.
از طرفی منو نمیشناسی که آبروم بره.
سال پنجم دکتری هستم بعد از دو سال و نیم با کلی زحمت یه مقاله فرستادم برای یک مجله. امروز ریجکت شد. حالم خیلی بده. خیلی ناراحتم. هیچ استادی ندارم که کمک کنه. تنهای تنهام. داوره کلا روشم رو زیرسوال برده بود. میگقت نوآوری نداری. در حالی که من نوآوری داشتم. کاش بمیرم و راحت شم. چیکار کنم؟
شما جای من بودید چیکار می کردید؟

سلام مهساجان
این شرایطی که گفتی رو هممون تجربه کردیم و میکنیم و هممون هم ریجکتی گرفتیم و میگیریم. به اینکه سال پنجم هستی فکر نکن، بیشتر اعصابت خورد میشه و تمرکز و کارایی ت رو از دست میدی.
من وقتی اینجور چیزا برام پیش میاد، دقیقا همین احساساتی رو که گفتی دارم اما با خودم کلی کلنجار میرم و آخرش میگم به دَرَک! بر فرض که من این مدرک رو نگیرم، چه اتفاقی میفته؟! اینقدر اتفاق های بدتر تو زندگی میتونه بیفته که این یکی اصلا عددی نیست! تمام این کلنجار رفتن ها برای من حدود دو روزی طول میکشه و اگر در این بین برم پیاده روی این مدت کوتاهتر میشه. در مورد داوری مقالات، تا جایی که من تجربه کردم، بیشتر مواقع شانسی است!! یه وقتی آدم شانس میاره داورش آدم خوبی هست و وقتی متوجه موضوع نمیشه، بجای اینکه در جا ریجکت کنه یه major revision میزنه تا ببینه نویسنده ها حرفشون چیه و یه وقتی هم در جا ریجکت میزنه. اینکه داور میگه کارِت نوآوری نداشته، بزار به حساب اینکه متوجه موضوع نشده. تو اینجور موارد، قبل از اینکه برای یه جای دیگه بفرستی، در پاراگراف آخر بخش مقدمه مقاله که راجع به انگیزه و کار خودت مینویسی، مستقیما بگو که نوآوری مقاله ات چی هست و تفاوتش با کارهای دیگه در کجاست. این به داور کمک زیادی میکنه که بدونه نوآوری کجاست و شاید بهتر داوری کنه.
اینکه استادی نداشته باشی، باور کن بهتر از اینه که استادی داشته باشی که بعد سر همین ریجکت شدن مقاله جلوی بقیه بهت تیکه های نامناسب بندازه.
دوست عزیزم، حرص نخور؛ منم سال ششم هستم که البته داره تموم میشه و تبدیل میشه به سال هفتم!! هر کی از دوستان و اقوام ازت میپرسه کی دفاع میکنی، راحت بگو 3-4 سال دیگه!!! اینجوری هر 6 ماه یه بار این سوال رو تکرار نمیکنن!

فاطمه سه‌شنبه 11 خرداد 1395 ساعت 08:40

سلام.خدا رو شکر که مشکل خاصی ندارین، ایشالله سرماخوردگی هم هر چه زودتر ا خوب شه، امان از این هوای گرم و سرماخوردگی هاش
یه سوال داشتم،من خودم سفیر می رم چند ترمه ولی راستش اونقدر احساس پیشرفت نمیکنم، درسته که همه چی به خود آدم بستگی داره ولی احساس میکنم روند تدریس هم خیلی مناسب نیست تو سفیر مشهد، چون طبعا سطح زبان شما خوبه و تجربه بیشتری هم دارین، حتما از موسسه تون راضی هستین که ادامه دادین، میخواستم این موسسه رو بدونم اگر امکانش هست، خیلی ممنونم

سلام فاطمه جان؛ ممنون از لطفت
اسم موسسه «راه پویندگان» هست؛ خیابون فلسطین 18.
اسمش رو تو گوگل جستجو کنی، پیداش میکنی. اگر میخوای کلاس زبانت رو عوض کنی، حتما این هفته اقدام کن چون کلاس های این ترم جدیدا شروع شده.
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد