مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

یادگیری یه چیز جدید

دیروز (چهارشنبه) بالاخره تمرین سنتور رو از نو آغاز کردم.

یه ربع اول در نت خوانی و تطبیق نت ها با دستگاه خیلی مشکل داشتم اما وقتی شروع به نواختن کردم، خیلی چیزا یادم اومد. طی دیروز (چهارشنبه) و امروز (پنجشنبه) 4 تا آهنگ کوتاه رو کامل یادم اومد و میتونم اونا رو بزنم. وقتی هم که برای تمرین سنتور گذاشتم فعلا دو تا نیمساعت در روز هست.

در ضمن این روزا یه چیزی پیدا کردم که برام فرصت کار با محاسبات ابری متعلق به شرکت IBM رو ایجاد کرده است. من یه کلمه هم در مورد نحوه اتصال و کار کردن باهاش رو نمیدونم. اولش یه کمی خودم جستجو کردم اما چون باز هم متوجه قضیه نشدم، به مسئولش ایمیل زدم و پرسیدم. یه کمی راهنمایی کرد اما تا قضیه برام جا بیفته، کلی کار داره!

این وسط کار و پروژه خودم هم هست که روی اون هم کار میکنم و البته یکی از بچه های دکتر م هم برام یه پروژه فرستاده که انجامش بدم، اما اصلا وقت نکردم که فایلهاش رو باز کنم ببینم چه شکلی هستن. امیدوارم که تا دو سه هفته دیگه بتونم براش یه کاری بکنم.

نظرات 3 + ارسال نظر
نگار دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 08:04

وااای منم عاشق سنتورممممم

mari شنبه 10 مرداد 1394 ساعت 13:24 http://tedtalks.blog.ir

اره تمرین کنی همه چی یادت میاد.موفق باشی

ممنونم دوست خوبم

لیلی جمعه 9 مرداد 1394 ساعت 04:23

فقط میتونم بگم با شناختی که ازت دارم میتونی واز پسش بر میای

ممنونم دوست عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد