مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

استاد اجباری

امروز با یکی از دوستام در مورد هیئت علمی شدن حرف میزدم. کلی در مورد مسائل پشت پرده ای که گرفتارش شده حرف زد؛ از افرادی که گفت که شرایط اصلی استخدام در دولت رو حتی نداشتن اما با دست های پنهان در دقیقه 90 اسم شون توسط دانشکده ها برای استخدام رد میشه و سریع تر از اون چیزی هم که آدم فکرش رو بکنه، حکمشون میاد! از نامردی هایی گفت که در حقش شده است و بعد هم از ماجرای عحیب تری پرده برداشت.

میگفت یکی از دانشگاه های شهرستان ها بهش گفتن که استخدامت میکنیم اما باید زیر یک برگه رو امضا کنی و محضریش کنی؛ میگفت تو اون برگه نوشته شده بود که باید حداقل تا 10 سال (تحت هر شرایطی) اونجا بمونم و کار کنم. هر زمان که این شرط نقض بشه، کلیه دارایی هایی که به نام خودِ شخص و ضامنش هست در اختیار دانشگاه قرار میگیره و اونها میتونن هر میزان خسارتی رو که تمایل دارن، از این منبع برداشت کنن!

راستش مغزم سوت کشید! قبلا از یه نفر شنیده بودم که میگفت دانشگاه ها اول بصورت قراردادی استخدام میکنن و تو هر زمان میتونی اون قرارداد رو تموم کنی اما حالا از یه منبع موثق این مورد عجیب رو شنیدم!

هر قدر با خودم فکر میکنم نمی تونم بفهمم که دانشگاه بخاطر رفتن یک عضو هیئت علمی چه ضرری رو متحمل میشه که میخواد اون رو از طریق دارایی های شخص و ضامنش جبران کنه؟! تا جایی که من میدونم یک عضو هیئت علمی دقیقا مشابه کارمندها باید ساعات حضور در طول سال حتی تابستان داشته باشه و مطمئنا در همون مدت هم باید دانشجویان بسیاری رو سرپرستی کنه. اگر هم یه زمانی رفت، میتونن اون رو با افراد متقاضی دیگر جایگزین کنن.

واقعا نمیدونم کی سیستم باید اصلاح بشه تا افراد رو به اختیار خودشون بذارن و اجباری در کار نباشه؛ مطمئنا کارایی من زمانی که مجبورم با زمانی که به اختیار خودم هستم، از زمین تا آسمون تفاوت میکنه. 

همچنان سعی میکنم تا مثبت باشم........

شما هم سعی کنید که مثبت باشید.......

بعدانوشت 1. خوبیِ خدا اینه که درست در زمانی که کم میارم، یه اتفاق آرامش بخش یا خوشحال کننده برام درست میکنه. مثلا امروز بعد از ماه ها با یکی از بچه هایی که همیشه انرژی مثبت داره، چت کردم و ازش انرژی مثبت گرفتم و نگرانی های بیخود و بی جهتم کم شد!

بعدانوشت 2. چقدر خوبه که آدم طوری باشه که به دیگران آرامش و انرژی مثبت و انگیزه برای تلاش بده.

بعدانوشت 3. راستی یکی از دخترعموهام جدیدا با یه فردی آشنا شده که از قضا مشهدی هست. حالا این وسط عَموم مخالفه این وصلت هست و یکی از دلایلش رو هم ترک وطن ذکر میکنه!! فکر کنین اینکه دخترعموم از بوشهر بیاد مشهد، ترک وطن محسوب میشه!! بنده خدا عَموم نمیدونه که اونایی که مدام دم از وطن میزنن، بچه هاشون اونورِ آب هستن!!

بعدانوشت 4. دو روز قبل بالاخره سریال lost تموم شد!! فکر کنم Castle رو دوباره شروع کنم چون میدونم که قسمتهاش به هم پیوسته نیست و بنابر پیشنهادات دوستان فیلم خوبی هم هست.

نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 03:37

دوستایی که انرژی مثبت میدن همیشه اونقدر میدرخشن که از اون نور علاوه بر خودشون،دیگران هم بهره مند میشن...یکیش خود تو سمیرای عزیزم همیشه با نوشته هات بهم حس خوب و انرژی مثبت میدی

جدی؟ من هم انرژی مثبت میدم؟
البته یه وقت هایی واقعا میفتم رو موج منفی!!

یادگار دوشنبه 9 شهریور 1394 ساعت 22:32 http://yadegari901019.blogfa.com/

"تا جایی که من میدونم یک عضو هیئت علمی دقیقا مشابه کارمندها باید ساعات حضور در طول سال حتی تابستان داشته باشه"
تا جایی که من میدونم اینجوری نیستا!
منِ کارمند از 7 صبح سرکارم تا 16 بعدازظهر، هیچی هم دست خودم نیست(دیر برم تاخیر میخورم، زودتر هم نمیتونم برم، وسطش هم زیاد حق استراحت ندارم)

در سال های اخیر سخت گیری ها برای افراد جدید الاستخدام بیشتر شده است؛ معمولا دانشگاه های کوچتر روی این موضوع سخت گیرتر هستن اما در کل اعمال این قانون به وضعیت گروه آموزشی بستگی داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد