مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

پروژه عقب مونده

دیروز شنبه صبح رو به درست کردن 10 تا اسالاید برای یکی از درسهام گذروندم و بعد از نهار هم دوباره شروع کردم به خوندن کلمات و علائم فونتیک اونها. شاید در کل حدود 4 ساعتی رو تا به حال برای یادگیری فونتیک 40 تا کلمه انتخابی وقت گذاشتم. اولش احساس خوبی از این همه وقت گذاشتن نداشتم اما الان که کمی یاد گرفتم و روبراه شدم، فکر میکنم مفید باشه. شنبه وقتی معلم مون اومد سر کلاس، فقط سه نفر از بچه ها اومده بودن و بقیه بچه ها با 10 دقیقه تاخیر رسیدن. فکر کنم برای همین معلم مون کوئیز فونتیک ها رو گذاشت برای آخر جلسه که البته وقت نشد!! و من هم عین بچه های ابتدایی کلی ذوق کردم که کوئیز نگرفت!

اما فردا دیگه حتمی است!

امروز از صبح دارم روی مقاله خودم کار میکنم؛ یه جورایی بعضی بخش هاش نیاز به دوباره کاری داره و بعضی بخش هاش هم که تو ذهنم هست اضافه کنم، یه کمی حرص در بیار هست. بهرحال، هر جور هست باید تمومش کنم.

از طرف دیگه، دیروز دکتر م، استاد مشاورم، زنگ زد. اولش با این که نمیای تهران شروع کرد و بعدش موضوع پروژه دانشجوش رو که سه ماه قبل برام فرستاده مطرح کرد. بهش گفتم تا یه ماه دیگه انجام میدم، میگفت دیره! زودتر انجامش بده. حالا این وسط یکی نیست تو این گیر و دار که من از برنامه های شخصی خودم کلا عقب هستم، این یکی رو کجای دلم بذارم؟! به هر طریق، من هم گفتم چشم! سعی میکنم زودتر انجامش بدم.

از فردا روزهای سنگین کاریم شروع میشه و من همچنان در حال دویدن هستم!

خدایا کمکم کن که راه خیلی دور و درازی درپیش دارم؛ هوام رو داشته باش، تنها امیدم تو هستی.

نظرات 3 + ارسال نظر
بهار دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 19:05 http://mustbebetter.persianblog.ir/

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و اونوخت !‌من نو سفرم

Maryam دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 11:43 http://words-world.Blogsky.com

سلام
امین

سلام عزیزم

زهرا دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 10:57

به به چه دختر پرمشغله و البته پرانرزیییییییی.کیف کردمهمیشه پرانرژی و شاد و سلامت باشی دوست جونم

ممنونم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد