مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

چرا این پروژه رو قبول کردم؟!

دیروز صبح یه گزارش کوتاه در مورد پروژه دکتر م نوشتم و فرستادم و همونطور که انتظارش رو داشتم، این قصه سر دراز دارد!! باید بخش های مربوط به کار خودم رو براشون بنویسم. دانشجوی دکتر م بهم گفت تا آخر هفته که من زیر بار نرفتم و گفتم حداقل تا هفته اول ژانویه گرفتارم و وقت ندارم.

راستش از دیروز ذهنم مشغول شده که حالا این کارها رو من کردم، اسمم رو نفر چندم میزارن؟ ایرانی بازی در میارن یا مثل آمریکایی ها رفتارشون فوق العاده است؟!

احتمالا وقتی بخوام نوشتن رو برای اونا شروع کنم یا وقتی بخوام براشون نوشته ها رو بفرستم به صراحت ازشون می پرسم.

از دیروز ظهر کم کم اون پروژه دیگه رو که میگم وضعش اسفناک هست رو شروع کردم؛ الانم حسابی توش گیر کردم!! تقصیر خودمه، آخه کدوم آدم عاقلی میاد از سیر تا پیاز یه ماجرایی رو قبول میکنه که حتی کلمات کلیدیش تا به حال به گوشش هم نخورده؟! متاسفانه من قبول کردم و برای همین هم حسابی توش گیر کردم. اگر به نتیجه برسه، خیلی خوب میشه اما مسئله اینه که باید به نتیجه برسه!!

همونطور که گفتم برنامه ترم آینده رو فقط یه روز در هفته گذاشتم؛ احتمالا از هفته دیگه دوباره کلاس زبان رفتن رو شروع میکنم؛ کلاس زبان رفتن یه تنوع محسوب میشه و خوشم میاد. مخصوصا که از هفته آینده تقریبا کلاس هام تمام میشن و بچه ها میرن تو فاز امتحانات. همچنین کارهای ددلاین دار من هم باید تا حداکثر دو هفته دیگه تمام بشن بنابراین وقت آزاد زیاد میارم.

پ.ن 1. این روزها بدجوری دلم هوای کریسمس آمریکا رو کرده؛ یادش بخیر همه جا درخت کریسمس گذاشته بودن و فروشگاه ها تخفیف های آنچنانی میدادن. همه هم شاد و خوشحال بودن برای اینکه هیچکس دست خالی نمی موند.

پ. ن 2. با توجه به وضعیتی که هندوانه پیدا کرده، من و خواهرم به مامان و بابا تاکید کردیم که خواهشا هندوانه نخرید!! اینکه شب یلدا هندوانه نخوریم، هیچ اتفاق بدی نیست؛ نباید به جیب این گران فروشان و دزدای مملکت پول تزریق کرد.

پ. ن 3. پیرو پی نوشت 2، هنوز تو جواب این سوال گیر کردم که ما مسلمانیم یا آمریکایی ها؟!

نظرات 5 + ارسال نظر
آکبر سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 11:31

من از یک استخدامی قبول شدم ترم شش رو دارم تموم می کنم به نظرتون اوکی بشه برم سر کار استادم سخت گیره با کار کردن کاملا مخالفه خودمم موندم چیکار کنم از هرکس می پرسم می گن برو هیچی نمیشه ولی من استاد راهنمامو میشناسم خیلی اذیت می کنه از طرفی می ترسم از اینجا رانده از انجا مانده هم بشم اگه نظرتون رو بذارید ممنون میشم

واقعیتش همه چیز بستگی به استادتون داره.
من استادی رو میشناسم که وقتی فهمید دانشجوش رفته سرِ کار، تا مرز اخراج دانشجو رو پیش برد. از طرفی استاد خودم هم وقتی فهمید که بدون اجازه اش جایی درس گرفتم، یکی دو روزی سرسنگین بود و تهدید کرد که نمیزاره پروپوزالم رو سر وقت دفاع کنم اما از اونجایی که دل رحم بود با یه معذرت خواهی همه چیز رو فراموش کرد.
از بچه های سال بالاترتون مشورت بگیرید و اقدام متقابل استادتون رو پیش بینی کنید و بعد عمل کنید.
موفق باشید

هادی دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 11:47

با سلام و تبریک شب یلدا به همه ی دوستان
درمورد جمله آخر عرض کنم هم ایران و هم آمریکا خیلی ها هستن که در شرایط خاص و روزهای خاص سو استفاده میکنن وبه نفع خودشون هر کاری میکنن همین محرمی که تازه سالگردش گذشت خیلی ها احسان میدادن خیلی ها هم مثلا زرنگ بازی در میاوردن نمیشه همه مردم رو چه در آمریکا چه ایران به یک چشم نگاه کرد حالا هر کی اون صفات پست رو نداشته باشه مسلمونه چه ایران چه امریکا

سلام دوست خوبم
قبول دارم سوء استفاده کننده همه جا هست.
من فقط میخواستم بگم خواننده هام رو بگونه ای به چالش بکشم و بگم که انسانیت خیلی خیلی مهمتر از اون دینی هست که آدم صرفا اسمش رو یدک میکشه بدون اینکه بهش عمل کنه.
هیچ یک از دین ها چنین رذایلی رو تایید نمیکنن، اما مهم اینه که افراد مبلغ چطور رفتار میکنن. متاسفانه تو کشور ما اسم دینی که همه مون باهاش متولد شدیم مهمتر از اخلاق و انسانیت نمود پیدا میکنه. امیدوارم روزی برسه که بجای اینکه موقع استخدام اولین سوال شون در مورد دین مون باشه، در مورد میزان آدم بودن مون باشه.

صبا دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 11:13

سلام

به خیلی مسائل مملکت و ... رو با اسلام و مسلمونی نسنجین. با انسانیت و اخلاق بسنجین که خب متاسفانه تو کشور ما چیزی به اسم انسانیت رو جایی آموزش نمیدن!
به نظر من این مسائل و چیزهایی که ما بهش میگیم فرهنگ باید تو قالب قانون بیاد یه قانون محکم که جای دور زدن نداشته باشه.

سلام
دقیقا نکته همینه؛ انسانیت و اخلاق مهمه و نه اسم دین!
همین قدر که آدم ها هم رو دوست داشته باشن و نخوان بصورت عمدی بهم آسیب بزنن، دنیای زیبایی ساخته میشه

. دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 08:27

سلام
واقعا چرا این پروژه رو قبول کردی؟؟؟
مهم مسلمان بودن یا آمریکایی بودن نیست ، مهم انسانیته که.....

سلام
گفتم که اگر پروژه به جای خوبی برسه، خیلی پروژه خوبیه!
دقیقا همین طور هست که میگید
مهم انسانیت هست اما تو کشور ما به اسم دین بیشتر از انسانیت اهمیت میدن که فکر کنم همین موضوع کار رو خراب میکنه.

سمانه دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 01:54

سلام عزیزم.
من که تا امروز رفتار فوق العاه ای ندیدم ازشون، به نظرم کپی خودمون هستند :))

سلام سمانه جان
جدی میگی؟
پس سیاتلی ها خیلی من رو مرام کُش کرده اند.
یادمه فروشنده فروشگاه کلمبیا موقعی که داشت قیمت کاپشنم رو فاکتور می کرد، ازم پرسید که اکانت شرکت مون رو داری؟ من گفتم نه. گفت اگر داشته باشی، تخفیف میتونیم بهت بدیم.
دلم سوخت، چون من اینترنت موبایلم رو هم فعال نکرده بودم و اون تخفیفی هم که میخواستن بِدَن یه چیزی در حد 15 دلار بود.
اما اون فروشنده اونقدری لطف داشت که با کامپیوتر فروشگاهشون برام یه اکانت درست کرد و تخفیف رو به من داد.
یا یه جای دیگه من برگ تخفیف 10 درصدی داشتم، فروشنده فروشگاه Macy's برگه تخفیف 30 درصدی رو که فکر کنم از مشتری قبلی گرفته بود، به من داد و گفت برو این رو استفاده بکن!
کلی اونجا با این رفتارهاشون ذوق می کردم
عروسک های یک دلاری شون که تو clearance بودن هم برای سوغاتی فوق العاده بودن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد