مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

پردازش داده ها.....

امروز تصمیم گرفتم تا علاوه بر داده های قبلی یه سری داده جدید هم به آزمایشم اضافه کنم. برای اضافه کردن این داده ها لازمه که اونا رو پردازش کنم و از عصر درگیر این موضوع هستم. حدودا 4 ساعتی هست که برنامه در حال اجرا است و فکر کنم سه چهار ساعت دیگه هم طول بکشه.

تو این مدت همه جور کاری هم کردم: از فیلم دیدن گرفته تا کار کردن روی پروژه های دکتر (بغیر از پروژه دکتر م). الان هم بدجوری حوصله ام سر رفته و نمیدونم خودم رو چطور سرگرم کنم. نتایج این داده ها برام مهمه و حتما باید نتایجشون رو بدونم تا بتونم کارم رو ادامه بدم.

البته پروژه دکتر ش هم مونده اما واقعا حوصله اون رو هم ندارم!

در ضمن همونطور که گفته بودم، یکی از درسهام حذف شد و من تنها 3 ساعت در هفته تدریس دارم که البته از این بابت خوشحال هم هستم! برای اینکه میتونم به برنامه های آینده م برسم. فقط مشکلی که این درس داره اینه که 90 درصد بچه های کلاس رو بچه های ترم قبل تشکیل میدن و به نظرم حس بدی داره! بهرطریق، کاریش نمیشه کرد، این ترم هم تموم بشه و بعد من یه فکر اساسی خواهم کرد!

بعدانوشت. الان ساعت 2:15 بامداد دوشنبه است. امشب کف آشپزخونه رو پارکت کردیم و از عصر اتاق من بدجوری بوی چسب گرفته است. ساعت 1:30 دیگه احساس کردم هوای اتاق خیلی سنگین شده و اینطوری شد که الان دو تا پنجره اتاق و در اتاقم که تو راهرو باز میشه، رو باز گذاشتم و پنکه رو هم روشن کردم و البته بخاری رو هم خاموش!! خوشبختانه هوای مشهد خیلی یخچالی نیست و به نظر میرسه که بعد از 45 دقیقه تازه هوای اتاق از حالت خفگی در اومده!

نظرات 2 + ارسال نظر
...Loading دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت 01:52

yep!

زهرا یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 23:22

امیدوارم بچه های افتاده کلاس اذیتت نکنن.من اوایل کلاس ترم قبل با پسرا مشکل کمی داشتم . اصلا نمیخاستن قبول کنن من استادشونم!!یکم ابهت نشون دادم تا باورشون شد!

آره امیدوارم. ولی یه کمی جبروت و هیبت ببینن، معمولا درست میشن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد