مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

مزه زندگی یک دانشجوی دکتری

روزنوشته های یک دانشجوی PhD

تماس با مدیر آموزشگاه

چند روزی بود که تو فکر بودم با مدیر کلاس زبان قبلی تماس بگیرم و در مورد معلم ترم قبل باهاش صحبت کنم.

بالاخره الان این کار رو کردم و موارد رو بهش گفتم. خیلی ناراحت شد و گفت کاش در طول ترم می آمدید و می گفتید و البته گفت که به دلیل همین مسائلی که با ایشون داشتیم، این ترم ایشون رو کلا کنار گذاشتیم. با این حرف، به نظر میرسه که کلاس های دیگه رو هم خوب مدیریت نکرده!

وقتی بهم گفت که کاش اول ترم می آمدی و می گفتی، بهش گفتم مشکل این بود که تو کلاس فقط من به زبان خوندنم اهمیت می دادم و مطالعه جانبی داشتم و از طرفی تنها کسی که مدام ایراد میگرفت، من بودم. خجالت کشیدم که بیام بگم چون مطمئنا عکس العملی از جانب شما در پی داشت و معلم خبردار میشد که کی پشت سر این قضیه میتونه باشه.

نکته مطلب هم اینه که هنوز نمره این ترم اعلام نشده است!! دیگه نمی تونستم صبر کنم، چون کلاس های ترم بعد اونجا از یکشنبه شروع میشه و میخواستم مدیریت حواسش رو در مورد اون معلم جمع کنه و حداقل یک تذکر بهش بده.

آخر صحبت مون، مدیر آموزشگاه ازم خواست که از این به بعد همون موقع که متوجه عدم آمادگی معلم شدم، اطلاع بدم نه یک هفته بعد از آخر ترم!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد